گلشیفته فراهانی در بارهی زندگی در تبعید میگوید و از تابوی جنسی و باکرگی در ایران و اینکه جمهوری اسلامی تا چه حد بر اعتقادات دینی او تاثیر گذاشته است
کیلیان فورستر، عکاس−ژورنالیست آلمانی با ستارهیایرانیتبار سینمای جهان مصاحبهای انجام داده که دروبسایت خبری آلمانی زبان "ایران ژورنال" منتشر شدهاست.
فورستر ابتدا از گلشیفته فراهانی در بارهی آنچه که ازکودکی در ذهنش مانده میپرسد.
فراهانی پاسخ میدهد که از ایران گنجینهای از خاطراتهمراه دارد، اما پیش از هرچیز بمبارانهای تهران درذهنش زنده میشود. او تاکید میکند که در میان آنهمهاتقافات بد، خاطرات بسیار خوبی هم وجود دارد؛ دروهلهی نخست همبستگی خانوادهها با یکدیگر، و سپس هنرو موسیقی.
بازیگر نامدار سینمای ایران و جهان در ادامه میگوید کهبیش از هر چیز دلش برای شهروندان "عادی" ایران تنگ شده است، برای عشق و صداقت آنان.
"دوست داشتید مرد میبودید؟"
گلشیفته فراهانی در پاسخ به این پرسش میگوید، زمانی که به سن بلوغ رسیده با مشکلاتی آشنا شدهکه زنان دیگر در ایران دارند. آن زمان آرزو میکرده است که پسر باشد.
او در سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی یک "زندگی دوگانه" داشته است؛ با موهای کوتاه، صبحها با حجاببه دبستان میرفته و عصرها بدون حجاب با پسران همکلاسیاش بسکتبال بازی میکرده است.
بازیگر برجستهی سینما و تئاتر بهزودی درمییابد که برای زن ایرانی "راه فراری" از آنچه کهجامعه برایش تعیین کرده وجود ندارد، ولی با وجود این میتواند مانند نیلوفر آبی باشد؛ ریشه درگل و لای، با چهرهای شکوفا.
او اطمینان دارد که اگر مرد میبود، ایران را ترک نمیکرد زیرا با بدنش و حجاب مشکلینمیداشت.
بازجویی توسط سپاه
فراهانی میگوید که هنگام بازی در فیلم Body of Lies به کارگردانی ریدلی اسکات هفت ماهتوسط سپاه پاسداران احضار و بازجویی شده است. و هر بار متوجه این موضوع شده که احضارهابه دلیل زنبودن او صورت میگیرند.
او در بخش دیگری از مصاحبه اظهار داشته است که پس از پایان فیلمبرداری پاسپورت او راضبط کرده بودند و او قادر به ترک ایران و بازی در فیلم "شاهزادهی پارسی" نبوده است.
در این دوران، مقامات امنیتی و دادگاه انقلاب او را "مثل یک توپ" به هم پاس میدادهاند و هر باربا خودش "لباس زیر" میبرده، چون احتمال میداده که روانهی زندان شود.
در نهایت، تصمیم مقامات بر این میشود که فراهانی را محاکمه کنند اما او پیش از آغاز دادگاهموفق به فرار از ایران میشود.
"بدن زن ایرانی متعلق به کیست؟"
گلشیفته فراهانی در پاسخ به این پرسش میگوید: «اگر من به عنوان زن ایرانی بگویم که بدنممتعلق به خودم است، دروغ بزرگی گفتهام».
او ضمن بیان اینکه بدن زن ایرانی مانند یک "سرزمین اشغالی" است تاکید میورزد که زنانهمواره در حال مقاومت هستند.
این بازیگر برجستهی سینمای ایران و جهان در ادامه به تاریخ ۵۰۰ سال تلاش برای تحول درزندگی اجتماعی زن ایرانی اشاره میکند که از دورهی صفوی آغاز شده و "در این ۴۰ سالفاجعهی جمهوری اسلامی" هم ادامه داشته است.
به اعتقاد فراهانی، مبارزات طولانیمدت زنان ایرانی علیه فشارهای اجتماعی و سیاسی در ادوارگوناگون باعث شده که مقاومت به ژنهای آنان نفوذ کند.
سکس و احساس گناه
کیلیان فورستر به گلشیفته فراهانی یادآوری میکند که زمانی گفته است، زنان شرقی هر گاه کهتمایلات جنسی دارند دچار احساس گناه میشوند.
فراهانی معتقد است که این احساس گناه تنها مختص زنان شرقی و ایرانی نیست، بلکه فراگیرتراست.
او در ادامه توضیح میدهد که احساسات جنسی برای زن شرقی تابو است و در فرهنگ و ژنهایآنها نفوذی ژرف داشته و موضوعی است که ریشهی تاریخی دارد.
بازیگر محبوب سینما ضمن اشاره به اینکه لذت جنسی در همنسلان او تابو بوده و آنها اجازهیبروز احساسات جنسی را نداشتهاند میگوید، دههی هشتادیها از این نظر آزادترند و بیپرواتر باموضوعات جنسی برخورد میکنند.
آیا انقلاب ایران نتیجه مثبتی هم داشته؟
گلشیفته فراهانی میگوید که انقلاب را شخصا تجربه نکرده اما با وجود آنچه در دوران پس ازانقلاب گذشته، "حتی بدترین اتفاقات"، این پدیدهی تاریخی دو نتیجهی مثبت داشته است: اینکهچهرهی واقعی یک دین سیاسی "یا ترکیب دین و دولت" را به مردم نمایانده است و دیگر اینکهرهبران دینی قادر به ادارهی امور مملکت نیستند.
او تاکید میورزد که امروز مردم با چنین ترکیبی مخالفند؛ ترکیبی که "این فاجعه" را در ایرانبهبار آورده است.
او در بخش دیگری از مصاحبه، در پاسخ به پرسشی پیرامون "تقدس" میگوید، در سالهای اخیردر بسیاری از کشورها آنچه پیشتر برای مردم مقدس بوده، فاجعه، شکنجه و خونریزی به ارمغانآورده است. او خود فردی معتقد است اما اعتقادش "از آسمان نیامده" بلکه از انسانیت نشات گرفتهاست.
معضلی به نام باکرگی
مصاحبهگر ضمن بیان اینکه در میان مفسران محافظهکار ادیان توحیدی بر باکرگی زنان مجردتاکید میگردد، میپرسد، آیا در ایران هم هنوز این موضوع مطرح است؟
گلشیفته فراهانی به توضیحاتی که پیشتر داده بازمیگردد و به اینکه بدن زن مانند یک سرزمیناشغالی است، اشاره میکند. سپس میپرسد: «چرا مردان جامعهی ما از زنان میترسند؟»
او خود پاسخ میدهد، به این دلیل که زن تنها کسی است که میداند پدر واقعی فرزندش کیست.
سپس میافزاید که همنسلان او هنوز با معضل باکرگی درگیر بودهاند اما دههیهشتادیها به گونهیدیگری با آن برخورد میکنند و به آن اهمیت نمیدهند.
به گفتهی فراهانی، فرهنگ باکرگی نمونهی بارز تصاحب زن توسط مرد است و کاهش این ارزشاجتماعی، یعنی باکرگی دختر پیش از ازدواج، "نوعی قیام زنان علیه مردان" است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر