Translate

۲۷ مهر ۱۳۹۷

قتل دختر بیمار به دست پدر عصبانی.

دختر ۱۲ ساله که از پدر کارگرش تقاضای خرید یک رایانه دستی را داشت، به دست او به قتل رسید.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «رسیدگی به این پرونده از ساعت ۹:۵۰ یکشنبه ۲۵ شهریور با اعلام خبر مرگ مرموز دختر ۱۲ ساله‌ای در بیمارستان بهارلو به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم آغاز شد. در بررسی‌های صورت گرفته آثار کبودی روی گردن دختر نوجوان حکایت از وقوع یک قتل داشت.







کارآگاهان در نخستین گام به تحقیق از پدر سارا پرداختند. او گفت: من در انبار راه‌آهن کار می‌کنم و کارگر شب کار هستم. صبح همسرم برای ثبت‌ نام دخترم در مدرسه از خانه خارج شده بود. هر چه زنگ زدم دخترم که تنها در خانه بود در را باز نکرد. برای همین از همسایه‌ها کمک گرفتم و وارد خانه شدم. به محض ورود به خانه با جسد دخترم داخل پذیرایی مواجه شدم. با این حال او را به بیمارستان منتقل کردیم و آنجا هم مرگ دخترم را تأیید کردند. زمانی که من و همسرم در خانه نبودیم، کسی وارد شده و دخترم را به قتل رسانده است.
در حالی که پدر این دختر مدعی بود از حادثه تلخی که برای دخترش رخ داده، بی‌خبر است به دستور بازپرس دشتبان مرد جوان بازداشت شد. در تحقیقات میدانی یکی از همسایه‌ها به کارآگاهان جنایی گفت: دقایقی قبل از آن که پدر سارا زنگ خانه را بزند و از ما کمک بخواهد، من مقابل خانه دست مردی را دیدم که لباس مشکی به تن داشت. به غیر از آن خودروی پدر سارا را نیز دیدم که مقابل در پارک شده بود.
کارآگاهان در بازرسی از خانه هیچ آثاری از ورود فردی غریبه را ندیدند از سویی دیگر سرقتی نیز از خانه رخ نداده بود و تمام اینها حکایت از آن داشت که جنایت خانوادگی است. بدین ترتیب از پدر و مادر سارا به‌ عنوان تنها مظنونان این جنایت تحقیق شد. از آنجا که سارا بیماری راشیتیسم داشت و مادرش نیز بارها نزد همسایه‌ها اعلام کرده بود که از وضعیت دخترش خسته شده و درمان او بی‌فایده است، احتمال داشت که او نیز در این جنایت دست داشته باشد.
تحقیقات در رابطه با این دو مظنون ادامه داشت تا این که مرد جوان پس از ۷ روز به قتل دخترش اعتراف کرد.
پدر سارا گفت: ساعت ۸:۳۰ دقیقه روز حادثه به خانه آمدم. زنگ در را به صدا درآوردم و سارا در را برایم باز کرد. شب‌کار بودم و حوصله نداشتم اما سارا به محض ورود شروع به جر و بحث با من کرد. سارا از مدتها قبل به من گفته بود برایش رایانه دستی بخرم اما به او گفتم که هزینه خرید آن را ندارم. دخترم دست‌بردار نبود. اعصابم از دستش خرد شد. هر چه پول داشتم خرج بیماری‌اش کرده بودم و خوب نشده بود. الان هم متوجه نبود که پول ندارم تا برای او رایانه  بخرم. جر و بحث ما بالا گرفت و در نهایت از شدت عصبانیت جعبه دستمال کاغذی را دو بار محکم به سرش کوبیدم. بعد هم با ملحفه‌ای که گوشه پذیرایی بود او را خفه کردم. ۲۰دقیقه‌ای این ماجرا طول کشیده بود. بعد از مرگ سارا تازه متوجه شدم چه کار کرده‌ام. ترسیده بودم. فوراً از خانه خارج شدم و به سراغ همسایه‌ها رفتم و به دروغ به آنها گفتم کلید ندارم و دخترم در را باز نمی‌کند. با این کار می‌خواستم صحنه‌سازی کنم و مسیر تحقیقات را تغییر دهم.
با اعتراف مرد جوان به قتل دختر ۱۲ ساله‌اش، بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت موقت او را صادر کرد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پست ویژه

خطر اجرای حکم قطع انگشتان دست هادی رستمی

 *هادی رستمی به اتفاق دو زندانی دیگر مهدی شرفیان و مهدی شاهیوند که به اتهام سرقت به قطع انگشتان دست راست محکوم شده اند با خطر اجرای حکمشان د...