ماهیهای سفید که به صورت انحصاری در دریای خزر زیست میکنند از اوائل اسفند مهاجرت میکنند به سمت رودخانهها و برای اینکه به سمت رودخانه بروند و تخمریزی کنند با وضعیت عجیبی روبرو میشوند؛ تصور کنید ماهی که تغذیهاش برای ترشح هورمونهای تولیدمثلی متوقف شده باید وارد رودخانه شود تا در آب شیرین تخمش را رها کند و به همراه ماهی نر یک فرآیند لقاح در آنجا اتفاق بیفتد و نسل بعدی خودشان را ضمانت کنند.
اما وقتی میآید وارد این رودخانه شود، با انبوهی از تورهای ماهیگیری روبرو میشود؛ تورهای ماهیگیری که تقریبا ورودی تمام رودخانهها را بسته، تعداد زیادی از ما که به معیشت خودمان فکر میکنیم آمدیم دهانه رودخانهها را با تورهای بزرگ بستیم و ماهی که میخواهد برای وضع حمل برود در این تور به دام میافتد و تورها میافتد پشت آبشش و گوشش و ماهی همان طور معلق میماند تا صیادان به آن سر بزنند بگیرند و سر از بازار درآورد! ما تقریبا شرایطی ایجاد کردیم که ماهی شانسی برای اینکه به بالادست رودخانه رفته و تخمریزی کند، نداشته باشد.
یعنی تمام اقتصاد صیادی و شیلاتی روی این موضوع که این ماهی حق حیات دارد سایه جدی انداخته ولی حالا فرض کنید که در بعضی از روخانهها یک مقدار صیادان با انصافتر باشند و ماهی بتواند از کمند این تورها فرار کند و بتواند به بالادست رودخانه برود؛ آن وقت با رودخانهای مواجه است که پر از آشغال و فاضلاب است؛ یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن اینکه شهرهای شمالی و بسیاری از رودخانههای ما در استانهای مازندران، گیلان و گلستان در حال حاضر عملاً دارند کار انتقال فاضلاب و زبالههای شهری حتی فاضلابهای کارخانهها را انجام میدهند و عملاً محیط مناسبی نیست برای اینکه یک موجود زنده بخواهد تخمریزی کند.
در سالهای اخیر مجوزهای زیادی داده شده به صورت مجاز و غیر مجاز و کلی معدن برداشت شن و ماسه در بستر این رودخانهها تشکیل شده؛ یعنی در جای جای رودخانهای مثل هراز یک معدن برداشت شن و ماسه فعال است؛ از آنجا آب رودخانه گلآلود شده، وقتی که آب گلآلود است هم آب هدر میرود هم خاک، در حالیکه برای تشکیل هر سانتیمتر خاک سالها زمان لازم است؛ وقتی که این وضعیت را ایجاد میکنیم ماهیهایی که قرار است بیایند با یک مانع دیگری مواجه میشوند.
حالا اگر از کمند صیادان عبور کنند و وارد رودخانهای شوند که تمیز باشد ، کلی روی این رودخانهها سد و پل ساخته شده که پایههای پلها باعث میشود وقتی ماهیها مهاجرت میکنند در مسیر این مهاجرت با زحمت زیادی روبرو شوند؛ این مسئله تنها محدود به ایران نیست این سدها و پلها راه را میبندند که شانسی برای تخمریزی پیدا نمیکنند.
در حال حاضر در شیلات یا تعاونی صیادی به صورت مصنوعی ماهی تولید میشود؛ مجالی برای اینکه طبیعت بتواند نفس بکشد ایجاد نشده است. اگر این کارادامه دار باشد، یک دستاندازی جدی در کار طبیعت ایجاد خواهد شد؛ با این وضعیت آینده خوبی در انتظار ماهیها نیست شرایط کار برای همه ما سخت شده، اگر فقط سود امروز خودمان را ببینیم و فقط به این فکر کنیم که زباله شهری را در رودخانه رها کنیم آینده تلخی را برای بچههای خودمان به جای میگذاریم.
شاید ماهی سفید و بسیاری ماهیهای خاویاری و ماهیهای ارزشمند دریایی خزر به زودی سرنوشتی پیدا کنند شبیه ببر مازندران و شیر ایرانی و فقط در کتابها از آنها یاد شود! وقت آن رسیده که حالا که کرونا دارد درسهایی را به ما یاد میدهد پیش از آن که درسهای بعدی را به ما دهد، یادمان بیاید که باید مسؤل باشیم؛ باید با طبیعت مهربان باشیم، انبوهی از موجودات در دریای خزر زندگی میکنند و همه آنها حق حیات دارند بسیاری از هموطنان ما میگویند یک دریا جلوی ماست مگر میشود تمام شوند! بله میشود ماهیها یک روز نسلشان منقرض شود؛ این برای بسیاری از گونههای ما افتاده و دارد میافتد؛ شبیه اتفاقی که برای ماهی خاویاری ما رقم میخورد؛ این فقط نیازمند قانون نیست مهم این است تک تک ما شرایط را درک کنیم ما مجاز نیستیم از جنگل، از دریا، به هر شکل و میزان که دوست داریم بهرهبرداری کنیم.
اما وقتی میآید وارد این رودخانه شود، با انبوهی از تورهای ماهیگیری روبرو میشود؛ تورهای ماهیگیری که تقریبا ورودی تمام رودخانهها را بسته، تعداد زیادی از ما که به معیشت خودمان فکر میکنیم آمدیم دهانه رودخانهها را با تورهای بزرگ بستیم و ماهی که میخواهد برای وضع حمل برود در این تور به دام میافتد و تورها میافتد پشت آبشش و گوشش و ماهی همان طور معلق میماند تا صیادان به آن سر بزنند بگیرند و سر از بازار درآورد! ما تقریبا شرایطی ایجاد کردیم که ماهی شانسی برای اینکه به بالادست رودخانه رفته و تخمریزی کند، نداشته باشد.
یعنی تمام اقتصاد صیادی و شیلاتی روی این موضوع که این ماهی حق حیات دارد سایه جدی انداخته ولی حالا فرض کنید که در بعضی از روخانهها یک مقدار صیادان با انصافتر باشند و ماهی بتواند از کمند این تورها فرار کند و بتواند به بالادست رودخانه برود؛ آن وقت با رودخانهای مواجه است که پر از آشغال و فاضلاب است؛ یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن اینکه شهرهای شمالی و بسیاری از رودخانههای ما در استانهای مازندران، گیلان و گلستان در حال حاضر عملاً دارند کار انتقال فاضلاب و زبالههای شهری حتی فاضلابهای کارخانهها را انجام میدهند و عملاً محیط مناسبی نیست برای اینکه یک موجود زنده بخواهد تخمریزی کند.
در سالهای اخیر مجوزهای زیادی داده شده به صورت مجاز و غیر مجاز و کلی معدن برداشت شن و ماسه در بستر این رودخانهها تشکیل شده؛ یعنی در جای جای رودخانهای مثل هراز یک معدن برداشت شن و ماسه فعال است؛ از آنجا آب رودخانه گلآلود شده، وقتی که آب گلآلود است هم آب هدر میرود هم خاک، در حالیکه برای تشکیل هر سانتیمتر خاک سالها زمان لازم است؛ وقتی که این وضعیت را ایجاد میکنیم ماهیهایی که قرار است بیایند با یک مانع دیگری مواجه میشوند.
حالا اگر از کمند صیادان عبور کنند و وارد رودخانهای شوند که تمیز باشد ، کلی روی این رودخانهها سد و پل ساخته شده که پایههای پلها باعث میشود وقتی ماهیها مهاجرت میکنند در مسیر این مهاجرت با زحمت زیادی روبرو شوند؛ این مسئله تنها محدود به ایران نیست این سدها و پلها راه را میبندند که شانسی برای تخمریزی پیدا نمیکنند.
در حال حاضر در شیلات یا تعاونی صیادی به صورت مصنوعی ماهی تولید میشود؛ مجالی برای اینکه طبیعت بتواند نفس بکشد ایجاد نشده است. اگر این کارادامه دار باشد، یک دستاندازی جدی در کار طبیعت ایجاد خواهد شد؛ با این وضعیت آینده خوبی در انتظار ماهیها نیست شرایط کار برای همه ما سخت شده، اگر فقط سود امروز خودمان را ببینیم و فقط به این فکر کنیم که زباله شهری را در رودخانه رها کنیم آینده تلخی را برای بچههای خودمان به جای میگذاریم.
شاید ماهی سفید و بسیاری ماهیهای خاویاری و ماهیهای ارزشمند دریایی خزر به زودی سرنوشتی پیدا کنند شبیه ببر مازندران و شیر ایرانی و فقط در کتابها از آنها یاد شود! وقت آن رسیده که حالا که کرونا دارد درسهایی را به ما یاد میدهد پیش از آن که درسهای بعدی را به ما دهد، یادمان بیاید که باید مسؤل باشیم؛ باید با طبیعت مهربان باشیم، انبوهی از موجودات در دریای خزر زندگی میکنند و همه آنها حق حیات دارند بسیاری از هموطنان ما میگویند یک دریا جلوی ماست مگر میشود تمام شوند! بله میشود ماهیها یک روز نسلشان منقرض شود؛ این برای بسیاری از گونههای ما افتاده و دارد میافتد؛ شبیه اتفاقی که برای ماهی خاویاری ما رقم میخورد؛ این فقط نیازمند قانون نیست مهم این است تک تک ما شرایط را درک کنیم ما مجاز نیستیم از جنگل، از دریا، به هر شکل و میزان که دوست داریم بهرهبرداری کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر