هوای پاک و عاری از آلودگی، یکی از
حیاتی ترین نیاز های ابتدایی بشر است و پدیده گرد و غبار یکی از منابع آلوده کننده
هوا بشمارمی رود. ذرات گرد و غبار تحت تاثیر عوامل گوناگون از جمله شرایط جوی (باد،
بارندگی و دمای هوا)، مشخصات سطح زمین (توپوگرافی، رطوبت سطح زمین، طول زبری و
پوشش گیاهی) و ویژگی های خاک (بافت، تراکم و ترکیب) و تغییرکاربری اراضی وارد جو
می شوند. منابع انتشار ذرات
گرد و غبار به دو دسته، طبیعی و انسانی تقسیم می شوند. گرد و غبار بیشتر از منابع
طبیعی آن ،واقع در کمربند بیابانی، در شرایط ناپایدار و خشک و توأم با باد رخ می
دهد. منابع انسانی شامل
دخالت انسان در تنوع سطح زمین، تغییرات کاربری زمین از طریق کشاورزی، جنگل زدایی،
چرای بیش از حد، مدیریت ضعیف منابع آبی مانند ایجاد سدهای متعدد مهم ترین منابع
تأمین گرد و غبار و ... است.
بطور کلی تأثیرات طوفان های گرد و غبار را در 7 بخش محیط زیستی انتقال ذرات به
نقاط دور، تأثیر ذرات گرد و غبار بر مواد، آب و هوا، اقیانوس ها و بیابان ها،
بهداشت عمومی و سلامت، اقتصادی، کشاورزی و دامداری، اجتماعی-فرهنگی و نظامی-امنیتی
می توان بررسی نمود.
سال
هاست، آب و هوای سیستان و بلوچستان در پی خشکیدن تالاب هامون، اسیر گرد و غبارهای
گاه و بیگاه میشود. گرد و غباری که امان مردم منطقه را بریده و نفسهای میلیونها
شهروند ایرانی را به تنگ آورده است؛ اما آنچنان که باید و شاید از سوی متولیان
امر، کار قابل قبولی برای جبران آن صورت نمیپذیرد. به راستی چرا مردم جنوب شرق
ایران باید در چنین شرایطی زندگی کنند؟
توضیح
در مورد هامون :( گنجایش آبی کل تالاب هامون در دو بخش ایران و
افغانستان بالغ بر ۱۱ میلیارد متر مکعب است، در حال حاضر در بخش ایران به لحاظ
مساحت، تنها حدود ۲۰ درصد مساحت کل ،تالاب
آبگیری شده است که عدد بالایی نیست .البته با توجه به اینکه در دو دهه اخیر
هامون با خشکسالی مواجه بوده است، همین قدر آب هم بهشدت در اکوسیستم تالاب و نشاط
اجتماعی تاثیرگذار بوده است. آخرینباری که تالاب هامون تا همین ۲۰ درصد هم آبگیری
شده بود، سال ۹۱ بود. بعد از آن دوره، ورودی آب هامون بهتدریج کم شد).
مردم
منطقه سيستان سال ها است با فقر، بيكاري و مشكلات تنفسي ناشي از گرد و غبار حاصل
از خشكسالي هاي پي در پي منطقه و خشك شدن بستر تالاب هامون دست و پنجه نرم مي كنند.دشت سيستان با 15 هزار و 197 كيلومتر مربع مساحت؛
سه كانون بحران ريزگرد فعال در حدفاصل شيله - تاسوكي، نياتك و جزينك دارد كه در
حال حاضر دو كانون نياتك و جزينك با توجه به تمركز جمعيتي ،اين دوكانون در اولويت
توجه و برنامه ريزي قرار دارد.همه
ساله و به دنبال وزش بادهای ۱۲۰ روزه سیستان، شرایط برای میلیونها شهروند جنوب
شرق کشور به قدری تلخ و عذاب آور میشود که باور آن برای بسیاری از شهروندان ایرانی
در سایر نقاط کشور امکان پذیر نیست؛ شرایطی که طی آن غلظت ذرات معلق در هوا بعضاً
تا پنجاه برابر حد مجاز میرسد و حتی نفس کشیدن نیز در چنین فضایی دشوار است.
با آغاز وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از بستر
دریاچه خشک هامون گذر میکند، بسیاری از شهر و روستاهای استان سیستان و بلوچستان
دچار بحران ریزگردها میشود و عملاً نفس میلیونها ایرانی برای مدتی طولانی به
شماره میافتد.
شرایطی که از آن سخن به میان است، هم اکنون
نیز در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد و بسیاری از شهرستانهای این استان از
جمله زابل، زهک، هیرمند و هامون با افزایش غلظت ذرات معلق در هوا تا میزان ۴۷
برابر حد مجاز رو به رو هستند.
علت :
موضوع
افزایش غلظت گرد و غبار در استان سیستان و بلوچستان بحث تازهای نیست. وضعیتی که
نزدیک به ۲۰ سال است مردم سیستان در فصل تابستان با آن روبرو هستند. نزدیک به 19 سال
است که به واسطه خشک شدن تالاب هامون و از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه ،گرد و غبار
وحشتناکی در منطقه ایجاد میشود که میتوان از آن به عنوان نمکی بر زخم های کهنه
مردم سیستان و بلوچستان یاد میکنم. مردمی
که همواره محرومیت را حتی در نیازهای اولیه شان با جان و دل حس کرده اند و برای آب
آشامیدنی،گاز و برق همواره دارای مشکلات عدیده ای هستند.شاید این حقیقتی تلخ باشد
که معضل گردوغبار در دشت سیستان حتی با آورده رودخانه هیرمند و سطح مرطوب کانونهای
گردوغبار نیز حل نمیشود.
بخشی از مشکل گردوغبار دشت سیستان مربوط به خارج از کشور
و حوزه آبخیز فراه در کشور افغانستان
است. ساخت سد کجکی بر
روی هیرمند، نصب و بهکارگیری انواع پمپ در
مسیر رودخانه هیرمند جهت کشاورزی توسط کشاورزان افغان خشک شدن دریاچه هامون را در پی داشتهاست.
عدم تامین حقآبههای زیست محیطی تالابها
و رودخانهها، خشک شدن سفرههای آب زیرزمینی و شور شدن آب در
بوجود آمدن ریزگردها تاثیر بسزایی دارد. بخشی دیگر نیز مربوط به تالاب هامون است که در اثر خشکسالی های
متوالی، همچنان درگیر فرسایش بادی، طوفان و شن است. خشک بودن تالاب هامون در وقوع
گرد و خاک سیستان و بلوچستان بهشدت تاثیرگذار است. پمپاز و انتقال آب هامون توسط
خط لوله به زاهدان و انتقال و ذخیره آب در چاههای نیمه زابل و همچنین استفاده از
حق آبه هامون جهت کشاورزی در زابل از دلایل اصلی خشک شدن هامون میباشد. بهطور
قطع میزان آبدار بودن تالاب هامون و رطوبت دشت و اراضی سیستان در شدت گرد و غبار
منطقه تاثیر مستقیم دارد. با اینکه در سال زراعی جاری میزان بارشها به نسبت سالهای
قبل بیشتر بوده است اما به دلیل ویژگیهای اقلیمی استان سیستان و بلوچستان از جمله
بالا بودن شدت تبخیر، تابش عمودی آفتاب و دریافت نکردن بارش از اواخراردیبهشت هر
سال تا اواخر مهر ماه، شرایط برای وقوع گرد و خاک مستعدتر است. منطقه سیستان بخصوص بستر خشک تالاب هامون،
چشمه اصلی طوفان گرد و غبار بوده است. این گرد و غبارها دارای منبع مشترک از
فرسایش خاک مناطق با خاک رس و ماسه بستر
خشک تالاب هامون واقع در شمال سیستان بوده است. رودخانه هیرمند و دریاچه هامون
منابع اصلی آب دشت سیستان بوده اما با احداث سد بر روی رودخانه هیرمند و بروز
خشکسالی های مکرر سبب خشک شدن تالاب و افزایش فرکانس طوفان های ماسه و گرد و غبار
در منطقه شده است. وقتی تالاب خشک میشود، رسوبات ریزدانه و اغلب شور، مانع رشد
گیاه شده و منبعی برای تولید گرد و غبار ایجاد می شود .دوره های خشکسالی که باعث
خشک شدن تالابها می شود و بر روی تولید زمینهای کشاورزی اثر می گذارد، اغلب باعث
گسترش منابع تولید گرد و غبار می شود. منطقۀ مرزی ایران، افغانستان و پاکستان به
"دشت مارگو " مشهور است. قسمتهای پست این منطقۀ کوهستانی مثل حوضۀ
سیستان، منطقۀ برداشت گرد و غبار است.
شیوه کشاورزی ناصحیح نیز با آسیبپذیر کردن خاک، پدیده گرد و غبار را تشدید کرده
است. شخم زدن زمینها و زهکشی، مقاومت خاک را در برابر باد به شدت کاسته است.
گرد و خاک سیستان و بلوچستان ریشه
در بادهای ۱۲۰ روزه
دارد. بادهای ۱۲۰ روزه سیستان و بلوچستان بهخصوص در شمال این استان بسیار معروف است و در همه جای
دنیا به عنوان یک مقوله خاص هواشناختی قلمداد میشود. جریان حرکت بادهای ۱۲۰
روزه که گفته میشود به 180 روز هم در سالهای اخیر رسیده است میتوان گفت: وقتی در
شمال منطقه میزان فشار بالا و در جنوب، فشار پایین باشد، هوا از منطقه پرفشار به
منطقه کمفشار حرکت میکند و از آنجا که میدان باد یا همان مسیر حرکت باد، تالاب
و اراضی خشک است ،موجب خیزش گرد و خاک میشود. بادهای ۱۲۰ روزه در تابستان هر سال
اتفاق میافتد و معمولا تا پایان شهریور و اواسط مهرماه به طول میانجامد. این باد
در مسیر خود از تالاب و اراضی خشک هامون میگذرد و ذرات ریز و شن و ماسه را به دلیل
چسبندگی کم خاک و متراکم نبودن آنها در هوا به دیگر نقاط در مسیر باد انتقال میدهد
و ذرات معلق در هوا پخش میشوند و باعث پدیده گرد و غبار میگردند. هم چنین در طول رخداد، با همگرا
شدن جریانات شمالی-جنوبی بر روی شرق ایران، ایجاد بادهای شدید در ترازهای زیرین
جو، انتشار و افزایش غلظت گرد و غبار و انتقال آنها به نواحی جنوبی تا دریای عمان
را در پی داشته است.
وجود
خشکسالی ها و نبود بارندگی
های لازم ، گسترش
بیابان ها و کویر ، از
بین رفتن روز افزون طبیعت به دست بشر ، استقرار و کندوکاشت معادن و نابودی مراتع ، جنگل ها و پوشش گیاهی
زمینه را برای بروز طوفان های شن و انتشار ریزگردها مهیا می سازد.
راهکارها :
احیا کردن تالاب
هامون : شرط نخست و اساسي احياء تالاب هامون و رفع مشكلات زيست محيطي منطقه سيستان،
ورود آب به تالاب است.مسأله تامين آب مورد نياز تالاب هامون بايد با نگاه كارشناسي
و از طريق ديپلماسي پيگيري شود.
آبگیری هامون در کنترل کانونهای گرد و غبار با توجه به کمبارشی و خشکسالی در دو
دهه گذشته که باعث فقر در پوشش گیاهی و فرسایش شدید خاک در سیستان و بلوچستان شده
تاثیر بسزایی دارد. سیستان و بلوچستان کمبارشترین استان کشور است و امسال هم با
وجود ترسالی و بارش بالای نرمال در تعدادی از استانها سیستان و بلوچستان همچنان
با کمبود بارش مواجه بوده است. آب ورودی هامون از هیرمند ابتدا وارد چاه نیمهها
میشود که برای مدیریت آب شرب زابل و زاهدان مورد استفاده قرار میگیرد.
با توجه به اینکه ایجاد زبری در
سطح خاک یکی از عوامل کاهش دهنده فرسایش بادی بشمار می رود، لذا پیشنهاد می گردد
که از روش های مناسب جهت تحکیم
و پایدار نمودن خاک : ایجاد زبری در سطح خاک مطابق با وضعیت منطقه )مانند ایجاد بادشکن های
مصنوعی(، استفاده گردد. به
ثبات رساندن تپه های شن یکی از مهم ترین راهکارهای مقابله با ریزگرد ها است.
تمام زمینها در فصل خاصی از سال مالچپاشی شوند. مالچ نوعی فراوردهٔ چسبندهٔ نفتی است که برای تثبیت شنهای روان در بیابانها استفاده میشود. ریگپاشی (به
دلیل حفظ محیط زیست، هزینه کم، کاشت گیاه، ماندگاری طولانی و طبیعی آن) روی کانونهای
تولید ریزگردها، به جای مالچ پاشی (هزینه زیاد، آلوده کردن خاک و ماندگاری بوی بد ناشی
از آن بمدت پنج سال) سریعتر اجرا میشود.
هم چنین بهتر است از انواع مدل های
پیش بینی رخدادهای گرد و غبار و سامانه های هشدار سریع برای مناطق طوفان خیز استفاده گردد. نانوتکنولوژی ابزاری برای مقابله با ریزگردها و آلودگی هوا: با استفاده از نانوسنسورهای
تنش بر روی قطعات حساس میتوان از بروز حوادث جلوگیری کرده و قبل از شکست یک قطعه
از وضعیت تنشی آن مطلع شد. مزایای این سنسورهای گاز، دقت فوق العاده به دلیل
استفاده از مواد نانومتری، مقاومت به سایش، عمر طولانی، واقعی بودن مقادیر نشان
داده شده و قیمت کم است.
مدیریت منابع آب و حوضه آبخیز، احیاء و گسترش
پوشش گیاهی، مدیریت
محیط زیست شهری و آموزش عمومی ، عدم ارائه مجوز ساخت کارخانه ها در نزدیکی شهر ها
ازجمله راهکارهای مقابله با پدیده ریزگردها و گرد و غبار است.
راههای
پیشگیری و مبارزه با ریزگردها به روشهای بیولوژیکی (پوشش گیاهی و کمربندهای جنگلی)، مکانیکی (استفاده از پوشش برای
تثبیت تپههای شنی شامل خردههای کاه، گندم، برنج، شن، گراول، خاک اره، مونت
موریلونیت، برگ گیاهان، لیگنین، کودهای گیاهی و حیوانی)، شیمیایی (مالچهای نفتی)، مهندسی (استفاده از حصارهای
سیمی) و اقتصادی و
اجتماعی (شامل سیاستهای بهسازی زمین، استراتژیهای کاهش فقر) تقسیمبندی
میشوند .
بیابان زدایی و ایجاد پوشش گیاهی و تلاش برای حفظ آنها: راهکار دائمی که در این خصوص میتواند موثر باشد،
حفاظت از جنگل و منابع طبیعی موجود
در آن است. صنایع تولیدی که مجوز تولید محصول دارند باید در زمان ساخت کارخانه ۲۵
درصد از فضای کارگاه تولیدی را به فضای سبز اختصاص دهند تا آلایندههای تولید شده
از طریق فضای سبز و جنگلها جذب شوند.
سیستم
نقش بند
:یکی از سیستمهای مکانیکی که استفاده و اجرای آن در برخی از کشورها نتایج قابل قبولی داشته، استفاده از دستگاه Land Imprinter است
(نام این دستگاه به «دستگاه نقش بند» ترجمه شده است.). این دستگاه که شکلی شبیه
غلتک «پاچه بزی» یا «غلتک پاچه فیلی» در ماشینهای راهسازی دارد، غلتکی است که با
پرههای ویژه خود در زمین و در خاک ، برجستگی ایجاد میکند و با این عمل سطح زمین
را تبدیل به خانههای شطرنجی میکند که یک خانه آن فرورفته و خانه دیگر از سطح
زمین برجسته است.در واقع این دستگاه ضمن کوبیدن لایه سطحی خاک، ظرفیت پذیرش آب خاک
را افزایش میدهد که پس از گذشت زمان
کوتاهی (در حدود ۴ ماه) سطح زمین دارای لایهای نسبتا سخت در قسمت فرورفتگی و یک
برجستگی در کنار هر قسمت فرورفته خواهد بود.
تخصیص بودجه مناسب و اجرای صحیح و به موقع طرح ها : در سال ۹۵ رئیس سازمان جنگلها، مراتع و
آبخیزداری گفته بود: «درحال حاضر برنامه جامعی برای مقابله با ریزگردهای سیستانوبلوچستان
نداریم. بنابراین مطالعه جامعنگرانه و آیندهنگرانهای در این حوزه وجود ندارد. با اعتبارات حدود ٢میلیارد تومان اقداماتی در زمینه مقابله با
ریزگردها انجام شده اما با این وجود این بحث در استان سیستانوبلوچستان باید در
اولویت قرار گیرد، چون وضع در این منطقه بحرانی است، بنابراین باید بودجههای
مربوط به شرایط بحرانی نیز برای این استان لحاظ شود.»
در سال ۹۶نیز اعلام شد، براي تثبيت شنهاي روان بايد اقدام به كاشت نهال كرد كه اين كار با اعتبار معمولي محقق نميشود مگر اينكه بودجه خاص و ويژهاي براي اين امر درنظر گرفته شود تا مشكل ريزگردها رفع شود. درآن سال ۱۰۰ میلیون دلار از محل صندوق ذخیره ملی و بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور به ریزگردها اختصاص یافت.
در سال ۹۷ هم مدیر کل ستاد بحران گفته بود:« با توجه به شناسایی کانونهای بحران، نمیتوانیم بستر دریاچه هامون را مالچ پاشی کنیم چون همین کار ما از لحاظ زیست محیطی منطقه را دچار مشکل میکند. سندی برای مقابله با پدیده گرد و غبار تهیه شده و برای تصویب و تایید نهایی، در حال ارسال به تهران است که امیدواریم پس از تصویب بتوانیم آن را اجرایی کنیم.» روز ۲۱ مرداد امسال، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار برای مقابله با پدیده گرد و غبار در استان تصویب شد. تصویب اعتبارات جدید برای مقابله با ریزگردها می تواند خبر خوبی باشد، اما نگاهی به پیشینه رفتار مسئولان با ریزگردها، نگرانیهایی در نحوه هزینهکرد این اعتبارات ایجاد میکند. نمونه آن مالچپاشی در منطقه روستاهای متروکه خدنگ و طلفک است که اجرای غیر اصولی و شتاب زده مالچ پاشی، نتیجهای جز اتلاف هزینه و وقت نداشته است. پروژه های ناکارآمدی همچون انتقال آب از طریق نیم لوله ها یا آبیاری اراضی دشت سیستان، ناتوانی در استفاده از مزیتهای اقتصادی مرز نیز نمونههایی از این اتلاف هزینههاست.
در سال ۹۶نیز اعلام شد، براي تثبيت شنهاي روان بايد اقدام به كاشت نهال كرد كه اين كار با اعتبار معمولي محقق نميشود مگر اينكه بودجه خاص و ويژهاي براي اين امر درنظر گرفته شود تا مشكل ريزگردها رفع شود. درآن سال ۱۰۰ میلیون دلار از محل صندوق ذخیره ملی و بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور به ریزگردها اختصاص یافت.
در سال ۹۷ هم مدیر کل ستاد بحران گفته بود:« با توجه به شناسایی کانونهای بحران، نمیتوانیم بستر دریاچه هامون را مالچ پاشی کنیم چون همین کار ما از لحاظ زیست محیطی منطقه را دچار مشکل میکند. سندی برای مقابله با پدیده گرد و غبار تهیه شده و برای تصویب و تایید نهایی، در حال ارسال به تهران است که امیدواریم پس از تصویب بتوانیم آن را اجرایی کنیم.» روز ۲۱ مرداد امسال، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار برای مقابله با پدیده گرد و غبار در استان تصویب شد. تصویب اعتبارات جدید برای مقابله با ریزگردها می تواند خبر خوبی باشد، اما نگاهی به پیشینه رفتار مسئولان با ریزگردها، نگرانیهایی در نحوه هزینهکرد این اعتبارات ایجاد میکند. نمونه آن مالچپاشی در منطقه روستاهای متروکه خدنگ و طلفک است که اجرای غیر اصولی و شتاب زده مالچ پاشی، نتیجهای جز اتلاف هزینه و وقت نداشته است. پروژه های ناکارآمدی همچون انتقال آب از طریق نیم لوله ها یا آبیاری اراضی دشت سیستان، ناتوانی در استفاده از مزیتهای اقتصادی مرز نیز نمونههایی از این اتلاف هزینههاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر