تالاب
بینالمللی شادگان یکی از تالابهای بزرگ ایران است. این تالاب در جنوب غربی ایران
در جنوب شهر شادگان در استان خوزستان واقع شدهاست. در همایش تالابهای جهان که در
رامسر برگزار شد تصمیم گرفته شد که سه تالاب شادگان، خورموسی و خور الامیه با
عنوان تالاب شادگان شناخته شود. *کنوانسیون رامسر معاهدهای بینالمللی است که در ۱۹۷۱ امضا شدهاست به منظور حفظ و نگهداری تالابها میباشد*. آب این تالاب بینالمللی که از لحاظ رتبههای ثبت شده در یونسکو در گذشته
در رتبه پنجم جهانی قرار داشت، از رودخانههای جراحی و کارون همچنین جزر و مد خلیج
فارس تأمین میشود که به رغم فصلی بودن بخش آب شیرین آن و نیز آب شور تالاب
به دلیل متصل بودن به خورها و خلیج فارس، دایمی میباشد.
محل:
واقع در جنوب غربی ایران و جنوب جلگه خوزستان حد فاصل شهرستانهای شادگان، آبادان،
ماهشهر
وسعت:
حدود 35۰ هزار هکتار حال حاضر( 450 هزار هکتار سال 80) . وسعت بیش از۴۵۰ هزار
هکتار بوده اما متأسفانه به دلیل عدم توجه به توابع زیستمحیطی در حیات این تالاب
و دلایل دیگری همچون واگذاری بخشی از اراضی این تالاب جهت پروژه های عمرانی و
صنعتی که به آن میرسیم باعث کم شدن بیش از حد وسعت این هور گردید.
ازمهمترین تاثیرات تالاب بر محیط
زیست منطقه میتوان به جذب
ذرات خاک معلق ،کنترل سیلابهای بالا دست ، تلطیف آب
و هوای پیرامون خود ،جذب
توریست و گردشگری، پناهگاه پرندگان مهاجر، برخورداری از انواع و اقسام گونه های
خاص گیاهی و جانوری و مکانی برای امرار معاش مردم توسط ماهیگیری ،قایقرانی ،
کشاورزی و .... است.
معیشت
حدود ۱۰۰ هزار نفر به تالاب شادگان و حیات آن وابسته است. از سوی دیگر تالاب شادگان
از نظر وسعت ، به تنهایی یک سوم وسعت تالابهای جهانی ثبت شده کشور را در
کنوانسیون رامسر دربرگرفتهاست. این تالاب زیستگاه بیش از ۳۰درصد از پرندگان (۱۵۴ گونه)، ۲۵درصد از
پستانداران (۴۰ گونه) و ۴۵درصد از ماهیان کشور (۳۶ گونه ماهی مردابی و ۴۵ گونه ماهی دریایی) است. همچنین ۱۷ جامعه اصلی گیاهی متشکل از ۱۱۰ گونه گیاهی، سه گونه دوزیست، ۹ گونه خزنده و چهار گونه میگو را
در خود جا داده است که متاسفانه همگی در معرض نابودی قرار دارند.
نگاهی کوتاه به گذشته شادگان:
در آبان
ماه ۱۳۸۳ شهرداری آبادان ۳۵ هزار مترمکعب از زبالههای نفتی منطقه گیسی را از زیر
خاک خارج و در تالاب شادگان ریخت. این کار طی عملیات احداث بلوار در منطقهای از
آبادان انجام گرفت. به خاطر این اقدام شهرداری آبادان تالاب با یک فاجعه
زیستمحیطی رو به رو شد.
در سال ۱۳۸۵ هیئت دولت ایران در اولین سفر خود به خوزستان احداث کارخانه فولاد شادگان
را تصویب کردند. پس از تصویب کارشناسان محیط زیست در برابر این طرح مخالفت کردند.
در نهایت با حمایت استانداری طرح اجرا شد. سرانجام کمیته ارزیابی زیستمحیطی در
سال ۱۳۸۶ طرح فولاد شادگان را تصویب کرد. بر این اساس از ۶۰۰ هکتار
پیشنهاد اولیه با واگذاری ۲۵۰ هکتار از اراضی تالاب بینالمللی
شادگان موافقت شد. تأثیرات منفی این طرح هم اکنون روی بقای حیات وحش و
منابع خاکی (به دلیل تخلیه مواد زاید ، صنعتی و سرب های آلوده) به شدت مشخص است.
اگر چه از نظر آبی در دو سال گذشته
و با وقوع سیلاب شرایط بهتری از نظر کمیت آب پیدا کرده،اما آب آنها همچنان بی کیفیت
است و امنیت زیستگاهی ندارند.
بررسی مشکلات تالاب :
عواملی
که باعث بحران در تالاب میباشد را ارزیابی میکنیم :
۱- دست های پشت پرده (مردم یا دولت)
نخلستانهای
خوزستان بیش از یک دهه است که از بیآبی و آب شور رنج میبرند. و امسال با وجود
بارش باران و لب ریز شدن سدها باز هم شرایط برای نخل ها حاصلی نداشت. آب به نام
نخلستانها از سدها رها میشود اما برداشت غیرمجاز در مناطق بالادست حوزه کارون
باعث میشود آب به نخلهای شادگان نرسد . در حالی که شبکههای متعلق به
سازمان آب و برق خوزستان، با پمپهای مجاز و غیر مجاز در بالادست در حوضه مارون
نسبت به برداشت آب یا کاشت شلتوک اقدام کردهاند اما کشاورزان شادگانی برنج
نکاشتند و نخیلات آنها هم در حال از بین رفتن است. این وضعیت آب بسیار نگرانکننده
است.
در اطراف
تالاب شادگان سه واحد کشت و صنعت فعالیت میکندکه هر کدام در دو بخش از ذخیره آب
این تالاب برای امورات خود بهره میبرند. یک بخش به صورت قانونی بوده که بر اساس
قراداد میان این واحدها و ادارات آب است اما بخشی را هم به صورت غیرمجاز بهرهبرداری
میکنند.
سال 89
میزان آب مصرفی تنها یکی از این واحدها، 350 میلیون مترمکعب در سال بود که سال 90
به بیش از 400 میلیون مترمکعب رسید و سال 92 به 450 میلیون مترمکعب مصرف افزایش
یافت اما در شرایط فعلی که شاهد از دست رفتن شادگان هستیم، میبینیم که این واحدها
هیچ برنامهای برای کاهش مصرف آب ندارند.
از طرف
دیگر استفاده از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات به وسیله این واحدهای کشت و صنعت
خاک را از بین میبرد که باعث میشود این واحدها بعد از چند فصل کشت، خاک را احیا
کنند و روش آن هم با استفاده از آب فراوان و شستن زمین است، این آب از تالاب
شادگان تامین میشود و آنچه به عنوان سهم تالاب به آن بازگردانده میشود، زهاب
سرشار از املاح و سم و رسوب است که از نظر محیطزیستی بسیار بیکیفیت است بنابراین
نه به درد احیای تالاب میخورد و نه آبیاری نخلستان.
حالا در
شرایطی که مصرف آب این واحدها به صورت پلکانی بالا میرود و کیفیت آب هم از بین
رفته است، سدسازی هم بلای جان تالاب شده و از آن مهمتر هیچ برنامه اساسی برای
ساماندهی به این وضعیت وجود ندارد.
۲- سوء مدیریت و عدم بهره گیری از
نیروی متخصص
- ایجاد کالورت ها در تالاب: پس از سیلاب هم مقداری
از آب سیلاب به سمت دریا و بخشی از آن به سمت نهر مارد هدایت شد . اما پس از آن
کالورتهای هدایت آب تالاب به این بخشها مسدود شد ، اما مسدود کردن این کالورتها
که برای هدایت سیلاب به دریا ایجاد شده بودند، پس از فروکش بخش زیادی از حجم آب و
با تاخیر انجام شد.متاسفانه کالورتهای دیگری توسط
برخی افراد ایجاد شدهاند که آب تالاب را به سمت دریا هدایت میکنند. برخی افراد
برای مقاصد خاصی این کالورتها را ایجاد میکنند و باعث هدررفت آب میشوند.
- پروژه های جاده سازی : بهرغم پیگیری جهت
بسته شدن جاده آبادان – ماهشهر که موجب خروج آب تالاب شادگان میشود اما این کار
انجام نشد و آب تالاب در حال تخلیه است.
-عدم لایروبی تالاب: مقداری
کف تالاب بالا آمده و آبگیری تالاب سخت شده است که این موضوع نیز باید مدیریت شود.
۳-نادیده گرفتن حقابه تالاب
- مدیریت
(متولی) انتقال آب کارون به تالاب شادگان، سازمان آب و برق خوزستان است اما
متأسفانه رهاسازی آب بهصورت دائم انجام نمیشود.
- منبع تغذیه تالاب شادگان رودخانههای جراحی و کارون است، اما پس از
سدسازیها بر روی رودخانه کارون، حقآبه تالاب شادگان از این رودخانه تأمین نمیشود.
5-
کیفیت بسیار نامطلوب آب تالاب :
مشکلات و
چالشهای استان، زبالههای شهری و فاضلابها ، نفس "تالاب بینالمللی
شادگان" را گرفتهاند . حقابه "تالاب بینالمللی شادگان" تأمین نمیشود
و فاضلاب دو شهر "شادگان" و "بهبهان" به این تالاب میریزد.
فاضلاب این دو شهر به اضافه فاضلاب مزارع نیشکر، دمار از روزگار شادگان درآوردهاند؛
بدتر از آن، زبالههای شهری شهر شادگان است که در این تالاب دپو میشود و شیرابههای
آن، تالاب را آلوده میکند. علاوه بر آلودگیهای بسیار، شادگان در بخشهایی تبدیل
به نمکزار شده است؛ اگر چه قسمتهایی از آن در اثر بارندگیهای اخیر پرآب شده است.
وضعیت شادگان بسیار بغرنج است و در لیست مونترو "کنوانسیون رامسر" قرار
دارد.
در حال حاضر پارامترهای آلودگی
متفاوتی در ارتباط با تالاب ها مورد اندازه گیری قرار می گیرند که از مهمترین آنها
می توان به اکسیژن مورد نیاز شیمیایی آب، اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی آب، کل
جامدات معلق، کل جامدات محلول، کدورت، هدایت الکتریکی، شوری و فاضلاب های شهری و
روستایی و … اشاره کرد و بر اساس این مطالعات به جز پارامتر موجود در فاضلاب
ها، بقیه پارامترهای آلاینده در تالاب شادگان از نظر سطح
آلایندگی در سطح متوسط رو به پایین هستند.
در ایستگاه های نزدیک خروجی های فاضلاب های روستایی، بالابودن بیش از حد فاضلاب که به بیش از ۱۰ برابر حد مجاز رسیده است، نشانگری برای آلودگی بیولوژیکی آب است. مطالعات نشان داده است که این پارامتر در ایستگاه های نزدیک به خروجی های فاضلاب بسیار بالاست و یک تهدید مهم برای موجودات جانوری وگیاهی حیات تالاب محسوب می شود که متاسفانه خیلی مورد توجه قرار نگرفته و نظارت و ممانعتی در ورود این فاضلابها به تالاب شادگان صورت نمی گیرد.
در ایستگاه های نزدیک خروجی های فاضلاب های روستایی، بالابودن بیش از حد فاضلاب که به بیش از ۱۰ برابر حد مجاز رسیده است، نشانگری برای آلودگی بیولوژیکی آب است. مطالعات نشان داده است که این پارامتر در ایستگاه های نزدیک به خروجی های فاضلاب بسیار بالاست و یک تهدید مهم برای موجودات جانوری وگیاهی حیات تالاب محسوب می شود که متاسفانه خیلی مورد توجه قرار نگرفته و نظارت و ممانعتی در ورود این فاضلابها به تالاب شادگان صورت نمی گیرد.
با از بین رفتن امنیت زیستگاه،
برخی پرندگان مهاجر دیگر به تالابهای خوزستان نمیآیند، از جمله «گیلانشاه
خالدار» و «درنای سیبری» که در دهه ۷۰ در تالاب شادگان مشاهده شده بود اما از دهه
۸۰ تاکنون هیچ گزارشی از مهاجرت آنها ثبت نشده است، تعداد گونههای «غاز پیشانی
سفید» نیز در این تالاب به کمتر از انگشتان دست رسیده است.
6-
عوامل
انسانی:
60 درصد تهدید تالابهای خوزستان
عامل انسانیاست.
بیش از ۶۰ درصد تنش در تالابهای خوزستان ناشی از عوامل
انسانی است که شامل فعالیتهای نفتی و صنعتی، جادهسازی، ورود زهاب کشاورزی و
پرورش ماهی، ورود فاضلاب شهری، ورود سموم و آتش سوزی در تالابهاست.
حتما همه
شنیدید در مورد نصب غیر مجاز تورهای هوایی شکار پرندگان تالاب
هر ساله
با شروع فصل زمستان پرندگان از مناطق مختلف سردسیر به مناطق نسبتا گرمسیر جنوب
کشور از جمله تالاب شادگان مهاجرت میکنند.
طبق آخرین آمار موجود 535 گونه
پرنده که در ایران دیده می شود حدود یک سوم از پرندههای کل دنیا را تشکیل میدهند
و 192 گونه از پرندگان با خطر انقراض دست و پنجه نرم میکنند با وجود این آمار و
ارقام شاهد نصب روز افزون تورهای هوایی غیر مجاز شکار پرندهها در مناطق تجمع
برندههای مهاجر از جمله تالابها هستیم. تالاب بین المللی شادگان در ایران محل تجمع گونههای
مختلف پرندگان است که در روز های اخیر شاهد نصب تورهای هوایی غیر مجاز شکار در
جاده ماهشهر_آبادان بودیم. طی گشت و کنترل یگان حفاظت
محیط زیست شادگان تعدادی تورهای هوایی غیر مجاز صیادان پرندگان به طول یک 4 کیلو متر
در مسیر ماهشهر_ آبادان در تالاب بین المللی شادگان جمع آوری شد گونههای مختلف
پرندگان مهاجر در تالاب شادگان از جمله انواع مرغابیها چنگر و پلیکان وجود دارند
که پلیکان از قدیم الیام با وجود حرام گوشت بودن بیشتر از سایر گونههای در خطر
انقراض است.
عامل
اصلی شکار پرندگان در شادگان صدور بی رویه مجوز اسحله و سهمیه دادن به شکارچیان
است پرندگان در شادگان اعم از حلال گوشت و حرام گوشت هیچ گونه امنیتی ندارند.
7-
تاثیر بیکاری منطقه در نابودی تالاب:
ریشه ی بسیاری از مشکلات و معضلات
موجود تالاب شادگان، بیکاری است .با ریشه کن کردن بیکاری در منطقه ،اکوسیستم و محیط
زیست از امنیت بیشتری برخوردار خواهد بود. بسیاری از اهالی در حفظ گونههای مختلف
پرندگان سهیم هستند و افرادی که اقدام به نصب تور میکنند از روی بی کاری و کسب
درآمد ناشی از فروش آن ها دست به چنین اقدامی میزنند.
8- کمبود امکانات و
تجهیزات محیط زیست منطقه (عدم توجه به بودجه محیط زیست ):
محیط زیست منطقه یک قایق جهت نظارت و سرکشی در
تالاب داشت که نیز در گیر و دار سیل مفقود
شد . در این زمینه پیگیریهای لازم را انجام شده اما متاسفانه اقدامی تاکنون صورت
نگرفته. در سایر زمینه ها نیز وضع به همین منوال است کل اداره محیط زیست شادگان
فقط یک دستگاه خودرو دارد، با این امکانات کم، پیش بردن
کارها به نحو احسن کاری طاقت فرسا است و درخور تالاب بین المللی نیست.
و در ادامه خطر انقراض گونه های
کمیاب و سرانجام تکثیر بی رویه ماهی تیلاپیلا بلای جان زیستگاه شادگان:
اگر تالاب شادگان از بین رود، گونه در معرض
انقراض اردک مرمری را از دست خواهیم داد. تالاب شادگان یکی از زیستگاههای بسیار
با ارزش فلامینگوها و تنها زیستگاه جوجه آوری اردک مرمری در کشور است و اگر از بین
رود، این گونه را در کشورمان نخواهیم داشت. ما تا امروز موفق به خشک کردن این
تالاب نشدهایم، چراکه این تالاب مجموعه خورموسی و خورالامیه را شامل میشود و در
واقع از آب دریا تغذیه میکند و اگر وابسته به آب دریا نبود، قطعاً در این سالها
آن را خشک کرده بودیم. این تالاب با مشکلات زیست محیطی متعددی روبرو است و امروز
تبدیل به استخرهای پرورش بزرگ ماهی تیلاپیا شدهاست و جمعیتهای غیرقابل کنترلی از
تیلاپیا رادر این تالاب داریم . «تیلاپیا» یکی از ۱۰۰ گونه مهاجم شناخته شده در جهان است که با وجود جثه
کوچک، به دلیل همه چیزخوار بودن، تکثیر زیاد، مقاومت بسیار نسبت به شرایط محیطی و
کنترل دشوار، عرصه را بر گونههای بومی تنگ میکند و با نابودی آنها، یکه تاز
زیستگاه میشود. در حال حاضر ۶۰ تا ۷۰ درصد صید در تالاب شادگان را ماهی تیلاپیا
تشکیل میدهد.
تنها با مدیریت صحیح از منابع
مالی و منابع محیط زیستی ، با آگاهی رسانی از طریق رسانه ها به عموم مردم و نیز
کارشناسی به موقع و اصولی قبل از اجرای پروژه هایی که ضرر زیادی به محیط زیست وارد
میکنند میتوان زندگی نسل های آینده را تضمین نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر