فیروزه رمضانزاده / تحریریه مجله حقوق ما:
موضوع محیط زیست در قانون اساسی ایران تا چه اندازه مورد اهمیت قرار گرفته است؟ قوانین محیط زیست تا چه اندازه در ایران قدرت اجرایی دارند؟ آیا سازمان محیط زیست به عنوان متولی حفاظت از محیط زیست در اجرای این قوانین موفق بوده است؟
مجله 'حقوق ما' این پرسشها را با اسماعیل کهرم؛ مشاور سابق سازمان محیط زیست و چهره شناختهشده در حوزه محیط زیست ایران، در میان گذاشته است.
مجله 'حقوق ما' این پرسشها را با اسماعیل کهرم؛ مشاور سابق سازمان محیط زیست و چهره شناختهشده در حوزه محیط زیست ایران، در میان گذاشته است.
آقای دکتر کهرم! موضوع محیط زیست در قانون اساسی ایران تا چه اندازه مورد توجه و اهمیت قرار گرفته و تا چه حد کارآمد است؟
ببینید! موضوع این است که ما بهترین قوانین را داریم و بدترین اجراها را، اصل پنجاهم قانون اساسی به طور کلی میگوید هر عملی که در ایران انجام میشود، اگر مغایر با محیط زیست باشد، ممنوع است. اگر این اصل پنجاهم اجرا میشد، ما هیچ مسالهای در ایران نداشتیم. لذا عرض میکنم که من کمتر قانون اساسی را میدانم که در آن اصلهای مربوط به محیط زیست باشد. بنده اصلا نمی شناسم. در حالی که سی و هفت هشت سال پیش که قانون اساسی را نوشتند، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یک آقایی بود، ایشان پدر این خانم معصومه ابتکار بود به نام آقای تقی ابتکار. او رفت در مجلس نشست و اصل پنجاهم را ایشان دیکته کرد. درحالی که میراث فرهنگی، با آنکه که ایران یکی از قدیمیترین کشورهاست با این همه آثار فرهنگی؛ نتوانست این کار را بکند.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، آقای دکتر تقی ابتکار این کار را کرد. اصل پنجاهم را داخل قانون اساسی کرد. منتها حالا چقدر اجرا نمیشود؟ هیچی! واقعاً ما خجالت میکشیم. خب قانون، اهمیتش به این است که وقتی نوشته میشود، اجرا شود. والا تکه کاغذیست که ارزش آن کاغذی که در آن نوشته شده را هم ندارد؛ در نتیجه این مساله پیش آمده.
شما ببینید اگر اصل پنجاهم اجرا میشد، چقدر ارزش داشت. ولی شما در نظر بگیرید حدود پنج شش سال پیش، یک عواملی مجزا و مکمل بر این نوشته شد که از طرف رهبر جمهوری اسلامی ابلاغ شد به دستگاههای مختلف برای اجرا. در آن قوانین مکمل، اگر چنانچه مثلاً کسی بیاید یک پیت نفت را آتش بزند، الان میتواند دستگیر شود به عنوان آلوده کردن مثلاً محیط زیست و آلوده کردن هوا. اگر کسی برود در بیابان و مثلاً کارتل ماشینش را باز کند و روغنهای سوخته را بریزد بر روی زمین و روی خاک، او میتواند بازداشت شود به خاطر این که مثلاً سفره آب زیرزمینی را مسموم می ند. یا این که اگر کسی برود یک درخت را قطع کند در جنگل، او میتواند طبق این قوانین دوازدهگانه محکوم شود و کارش به پرداخت جریمه و زندان و غیره برسد. ولی چقدر از اینها اجرا میشود؟ متاسفانه مثل همان قانون اساسی! این موارد اجرا نمیشوند.
بنابراین بنده با یقین و جسارت عرض میکنم که ما بهترین قوانین در مورد محیط زیست را در ایران داریم و متاسفانه بدترین اجراها را. بهخصوص الان که سازمان حفاظت محیط زیست دست یک عدهای افتاده که اینها به قول خودشان میگویند برای چهار تا یوزپلنگ ما حاضر نیستیم مساله آب را فراموش کنیم. در حالی که آب، مسالهای نیست که مربوط به محیط زیست باشد. آب، مسالهای ست مربوط به وزارت نیرو. یعنی سازمان حفاظت محیط زیست اصلاً توانایی، پتانسیل و تخصص مطالعات آب را ندارد، اصلاً ندارد! برای این که وزارت نیرو متولی آب است، در نتیجه ما هم آن را ول کردیم و هم نمیتوانیم به این بپردازیم. یعنی هم حیات وحش را فراموش کردهایم و هم این که متاسفانه مساله آب را ما ناتمام گذاشتیم و اصلا دست هم به آن نزدهایم. لذا وقتی آقای کاوه مدنی را برداشتند آوردند، این آقای کاوه مدنی، بیچاره با افتضاح و با تهدید و با اشاعه این که ایشان جاسوس است و این حرفها، بدبخت جانش را برداشت و با زنش فرار کرد و رفت و الان در ایالات متحده خدمت شماست. اینها اشتباهاتی ست که در زمینه محیط زیست در ایران انجام شده .
برخی از کارشناسان معتقدند مشکل عمده در حوزه محیط زیست، مشکل کمبود بودجه است. یعنی حتی بودجه این سازمان از سازمانهای مذهبی هم کمتر است.
البته این هم هست و درست است. آنقدر سازمانهای مذهبی پولشان زیاد است که سازمان هفت هزار نفری محیط زیست به هیچ وجه نمیتواند با آنها رقابت کند. بنده حدود چهل و چهار - چهل و پنج سال در سازمان حفاظت محیط زیست بودم و میشناسم این سازمان را! آن روزهای آخری که بنده بودم، همین دو سال پیش، حتی گرفتن پول برای حقوق کارمندان سازمان با اشکال و در آخرین لحظه در دقیقه نود گرفته میشد. ولی ببینید این آقای عیسی کلانتری، ایشان وقتی یک چنین جملهای را میگوید که "من برای چهار تا یوزپلنگ حاضر نیستم از مساله مهم آب بگذرم"، یعنی آن صد و بیست محیطبان، شکاربانی که برای حفاظت از یوزپلنگ شهید شدند، ببینید خانوادهشان چه فکر میکنند؟ آن وقت آیا ظرف دو سال و نیم گذشته که ایشان رئیس سازمان بوده، یک قطره آب به این مملکت اضافه شده؟ عرض کردم رفتند کاوه مدنی را از خارج آوردند به او تهمت جاسوسی و غیره را زدند، فرار کرد رفت. بنده مقدار زیادی از این مسائل را مربوط به رئیسش میدانم. رئیس سازمان هست که خط مشی تعیین میکند و متاسفانه آقای عیسی کلانتری برای این کار مناسب نبودند. بله! نظر کارشناسانی که فرمودند بودجه هم کم هست، درست میگویند.
وقتی می آیند هشت نفر از کارشناسان محیط زیست را میگیرند، یکی از اینها در زندان خودکشی کرده میشود؛ می گویند خودکشی کرده. در حالی که خانواده اش می گویند اهل خودکشی نبوده. بعد این بچههایی که روی یوزپلنگ کار میکردند، الان بیش از یک سال است که در زندانند. اینها را وقتی گرفتند، حالا فرض کنید میلیاردها پول داشته باشی! چه کسی دیگر حاضر است مثل امثال هومن جوکار یا سپیده کاشانی یک دانه کوله پشتی ببندد با یک سفره نان و نمک برود در بیابان با یک کیسه خواب، برود دنبال یوزپلنگ؟ چه کسی میرود؟ من فکر میکنم مُرد، تحقیقات حیات وحش در ایران مُرد با این تهمتهایی که زدند به این بچهها. این هم یک مساله است که باید لحاظ کرد.
به نظر شما در دوره خانم ابتکار که شما مشاور ایشان بودید؛ وضعیت محیط زیست بهتر بود یا مشکل کمبود بودجه آن زمان هم وجود داشت؟
کمبود بودجه بود. ولی با توجه به بودجه کمی که داشتیم، بخشهای مختلف خوب کار میکردند. بخش حیات وحش بود؛ در این بخش خوب جدیت میکردند. بخش پرندگان داشتیم، بخش پستانداران داشتیم، بخش اکولوژی، بخش مناطق بیش از صد وهفتاد منطقه حفاظت شده و پارک ملی و پناهگاه حیات وحش. این مناطق بهتر محافظت میشدند.
الان، عرض کردم، با این دلسردی که برای کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست پیش آمده، اینها فکر میکنند که خب! بلند شوند بروند در بیابان، به جرم جاسوسی و عکسبرداری و فیلمبرداری بگیرندشان. بیش از یک سال و دو ماه است که الان متاسفانه این بچهها در زندانند.
ببینید! پنج بهمن ماه سال قبل، اینها دستگیر شدند و هنوز که هنوز است در زندان هستند و محاکمهشان تشکیل نشده است. اینها بچههای عاشقی بودند. من میشناختمشان. بچههای عاشق طبیعت، عاشق محیط زیست. ولی اگر اینها از زندان آزاد شوند، بنده فکر نمیکنم دیگر با آن عشق قبلی بروند دوربین بگیرند، کوله پشتی ببندد و بروند در بیابان. فکر نمیکنم دیگر این کار را بکنند؛ گرچه در عشق و علاقه اینها تردیدی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر