نگاهی به حقوق بشر کردستان ایران ؛ شنبه , ۴ خرداد , ۱۳۹۸ ؛ داوود احمدی، صلاح ساعدی و حیدر ساعدی ، سه فعال مدنی از سوی نیروهای امنیتی در شهر سنندج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
این وبلاگ جهت اطلاع رسانی و ارتقاء آگاهی مردم ایران نسبت به حقوق ذاتی و شهروندی خود و بصورت کاملا شخصی دایر شده است.
Translate
۶ خرداد ۱۳۹۸
ثبت سە خودکشی از جملە دو نوجوان در بوکان طی دو روز
طی دو روز گذشتە سە شهروند در بوکان بە زندگی خود پایان دادەاند کە دو تن از آنها تنها ١٧ سال سن داشتەاند.
برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، روز یک شنبە (٥ خرداد ٩٨ / ٢٦ می ٢٠١٩)، یک دختر ١٧ سالە اهل روستای ”اوج تپە“ بوکان بە دلیل اختلافات خانوادگی با اسلحە بە زندگی خود خاتمە دادە است.
بازداشت یک زن در سنندج
یک زن اهل سنندج یک روز پس از بازداشت همسرش توسط نیروهای ادارە اطلاعات، بازداشت شدە است.
بازداشت استاد دانشگاه یزد و برادر زندانی سیاسی مجید اسدی
استاد دانشگاه یزد و برادر زندانی سیاسی مجید اسدی بازداشت شد. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام محسن اسدی استاد دانشگاه یزد و برادر مجید اسدی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
“کودکانگاری افراد بالغ” مانعی بر سر راه ازدواج آسان
سن ازدواج با افزایش روزافزونی مواجه است و سیاستهای حمایتی و تشویقی نیز مغفول ماندهاند؛ در این میان، حامیان افزایش سن ازدواج با کودکانگاری افراد بالغ و جلوگیری از ازدواج آنان به بهانه کودک همسری، مانعی بر سر راه ازدواج آسان شدهاند. به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ یکی از دغدغههای اصلی حکومتهای جهان، مسئله ازدواج جوانان بوده و افزایش سن ازدواج همواره از مسائل دلهرهآور ملتهای جهان است. ایران، امروزه با جمعیتی جوان مواجه است که بسیاری از کشورهای جهان حسرت آن را میخورند. امروزه یکی از اساسیترین نیازهایی که این جمعیت احساس میکند نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده است؛ نیازی که در صورت مرتفع نشدن از راه صحیح، تبعات فرهنگی مخربی را برای جامعه ایران به دنبال دارد. کشورهایی که اهمیت وجود جوانان و تأمین نیازهای آنان در حفظ و بقای جامعه خود را درک کردهاند، برای تأمین آن تمهیدات مختلفی را میاندیشند. در کشور ما نیز سالهاست که این موضوع مهم گوشزد شده و مسئولین در هر دورهای برای آن چارهجویی کردهاند. بر اساس سالنامه آماری ایران در سال 1396 میانگین سن ازدواج در دختران به 24.2 و در پسران به رقم 29.1 رسیده که بدون شک زنگ خطری جدی برای جامعه است.
سیل و سرریز شدن سد کرج با زیرساختهای پاییندست چه میکند؟+تصاویر
یکی از دلایل تشدید تلفات و خسارتهای سیلهای اخیر، ساختوسازهای حاشیهای و کاهش عرض رودخانهها طی سالهای متمادی است.در حالی که در طول سالها بارها از سوی مسئولان خبرهایی مبنی بر برخورد با ساختوسازهای غیرمجاز و تخریب بناهای ساخته شده در حاشیه رودخانهها مخابره میشود اما وقوع سیل و خسارتهای جانی و مالی برجا مانده نشان میدهد که اقدامی که در عمل انجام شده اساسا خروجی مناسبی نداشته است و مسئولان و دستگاههایی که وظیفه برخورد با این تخلفات را داشتهاند یا نخواستهاند یا نتوانستهاند به طور قاطع با تخلفات برخورد کنند.
“شناسنامه”بیشناسنامهها در دست بهارستاننشینان
درحالیکه برآوردهای اولیه وزارت رفاه حاکی از آن است که تا سال ۹۴، بیش از ۵۰۰ هزار کودک حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی فاقد هویت رسمی هستند و از کلیه حقوق اجتماعی و اقامت پایدار محروماند، چندی پیش لایحه “اعطای تابعیت از مادر ایرانی به فرزندان” به مجلس فرستاده شد تا براساس آن فرزندان بتوانند از مادران نیز تابعیت بگیرند.
به گزارش ایسنا، یکی از دلایل نداشتن شناسنامه برخی کودکان مشکل “تابعیت” آنهاست، بر اساس قوانین، تابعیت به واسطه دو مؤلفه “خون” و “خاک” به افراد اعطا میشود، در مؤلفه خاک “محل تولد” ملاک تابعیت و در مؤلفه خون، تابعیت فرزند بر اساس تابعیت پدر و مادر یا هر دوی آنها تعیین میشود.
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
سدسازی فقط به نفع دوستان سدساز است
بعضی بر این اعتقاد هستند که بارشهای اخیر باعث احیای تالابها و دریاچهها شده است. این ادعا تا چه حد واقعیت دارد؟ برای یافتن پاسخ این سوال با یکی از اعضای هیاتعلمی موسسه جنگلها و مراتع کشور به گفتوگو نشستیم.
محمد درویش، عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در پاسخ این سوال که «این ادعا که بارشهای اخیر باعث احیای تالابها، دریاچهها و رودها شد تا چه حد واقعیت دارد؟» گفت: تا حد زیادی درست است. رفع تهدیدی که از جانب افزایش چشمههای گردوغبار، متوجه کشور شده بود یکی از فواید بارشهای خوب فرودین ماه بود. تالابهایی مثل هورالعظیم، بختگان، هامون و جازموریان، خشک شده بودند و به منبع تولید گردوغبار تبدیل شده بودند اما خوشبختانه بارشها تا حد زیادی این معضل را برطرف کرد. چشمههای گردوخاک میتوانند ذرات کوچکتر از دو و نیم میکرون ایجاد کنند ممکن است به ایجاد سرطان خون منجر شوند. بهاینترتیب هم کیفیت تابآوری طبیعت ایران افزایش پیدا کرد و هم زمینه سلامتی مردم فراهم شد. در کنار تلفات سیل اخیر باید به این مولفههای مثبت هم توجه داشت.
تالاب گاوخونی هیچوقت زنده نخواهد شد
عیسی کلانتری امروز در جریان سفر به اصفهان از تالاب گاوخونی بازدید کرد. وی در حاشیه این بازدید درباره روند احیای تالاب و تصمیمی که دولت در این زمینه گرفته است، اظهار داشت: حقآبه تالاب گاوخونی سالیانه 175 میلیون مترمکعب یعنی 6 متر مکعب در ثانیه است، با این وضعیت زایندهرود، اگر قرار به ورود این میزان آب به تالاب باشد گاوخونی هیچ وقت زنده نخواهد شد.
وی افزود: بنابراین باید با وزارت نیرو به تفاهم برسیم که حقآبه بهصورت سیلابی در بهمن و اسفند تا نیمه فروردین داده شود.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه “دیدیم که 300 لیتر در ثانیه آب واردشده به تالاب نیز تبخیر میشود”، گفت: خوشبختانه غرب و جنوب غرب کشور با بارشهای اخیر سیراب شدند و در شرق کشور نیز وضعیت تالابها بهبود یافت، اما با این روند به گاوخونی هیچ وقت آب نخواهد رسید.
بازداشت سه تن از شهروندان بهائی ساکن سمنان
امروز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ سه تن از شهروندان بهائی ساکن سمنان توسط نیروهای اداره اطلاعات این شهر بازداشت و پس تفتیش منازل این افراد جملگی هر سه نفر این افراد به بازداشتگاه اداره اطلاعات سمنان منتقل شدند.
به گزارش حقوق بشر در ایران, یلدا فیروزیان, اردشیر فنائیان و بهنام اسکندرانی سه تن از شهروندان بهائی ساکن سمنان در ساعات اولیه صبح امروز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از تفتیش منازل و ضبط برخی وسائل شخصی, جملگی هر سه نفر را به بازداشتگاه اداره اطلاعات سمنان منتقل شدند.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸
سدسازی فقط به نفع دوستان سدساز است
بعضی بر این اعتقاد هستند که بارشهای اخیر باعث احیای تالابها و دریاچهها شده است. این ادعا تا چه حد واقعیت دارد؟ برای یافتن پاسخ این سوال با یکی از اعضای هیاتعلمی موسسه جنگلها و مراتع کشور به گفتوگو نشستیم.
محمد درویش، عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در پاسخ این سوال که «این ادعا که بارشهای اخیر باعث احیای تالابها، دریاچهها و رودها شد تا چه حد واقعیت دارد؟» گفت: تا حد زیادی درست است. رفع تهدیدی که از جانب افزایش چشمههای گردوغبار، متوجه کشور شده بود یکی از فواید بارشهای خوب فرودین ماه بود. تالابهایی مثل هورالعظیم، بختگان، هامون و جازموریان، خشک شده بودند و به منبع تولید گردوغبار تبدیل شده بودند اما خوشبختانه بارشها تا حد زیادی این معضل را برطرف کرد. چشمههای گردوخاک میتوانند ذرات کوچکتر از دو و نیم میکرون ایجاد کنند ممکن است به ایجاد سرطان خون منجر شوند. بهاینترتیب هم کیفیت تابآوری طبیعت ایران افزایش پیدا کرد و هم زمینه سلامتی مردم فراهم شد. در کنار تلفات سیل اخیر باید به این مولفههای مثبت هم توجه داشت.
مامور منابع طبیعی مریوان مورد ضرب و شتم قرار گرفت
سعدی نقشبندی اظهار داشت: فردی با هویت معلوم در روستای کانی سانان مریوان اقدام به حصارکشی، تخریب و قطع اشجار جنگل کرده بود که مامور اداره منابع طبیعی شهرستان در حین گشت زنی متوجه موضوع شده و به او تذکر لسانی می دهد ولی این فرد با مامور درگیر و او را مورد ضرب و شتم قرار داد.
تالاب گاوخونی هیچوقت زنده نخواهد شد
عیسی کلانتری امروز در جریان سفر به اصفهان از تالاب گاوخونی بازدید کرد. وی در حاشیه این بازدید درباره روند احیای تالاب و تصمیمی که دولت در این زمینه گرفته است، اظهار داشت: حقآبه تالاب گاوخونی سالیانه 175 میلیون مترمکعب یعنی 6 متر مکعب در ثانیه است، با این وضعیت زایندهرود، اگر قرار به ورود این میزان آب به تالاب باشد گاوخونی هیچ وقت زنده نخواهد شد.
مرگ ۲ کارگر در سایه فقدان ایمنی کار
روز پنج شنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۸ در سایه فقدان ایمنی محیط کار، ۲ کارگر در شهرهای اصفهان و نکا جان خود را از دست دادند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده که رتبه بسیار پایینی است.
کشته شدن یک شهروند بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای انتظامی در نیکشهر
روز جاری، نیروهای انتظامی در شهرستان نیکشهر یک خودروی حامل سوخت را هدف تیراندازی مستقیم قرار دادند، در جریان این تیراندازی راننده خودرو جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، ظهر امروز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۸، یک سوخت بر بلوچ به نام “یحیی فقیری، فرزند ایوب، ۲۰ ساله، اهل و ساکن جکیگور از توابع شهرستان سرباز” بر اثر شلیک مستقیم ماموران یگان تکاوری نیکشهر در آتش سوخت و کشته شد.
بازداشت ده ها شهروند در جالق
دهها تن از شهروندان اهل شهر جالق واقع در استان سیستان و بلوچستان توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. گفته می شود این افراد در جریان اعتراضات پنج ماه پیش به مین گذاری های سپاه در بخشداری جالق شهرستان سروان حضور داشته اند.
پایان یک کودکانه پای چرخ نان
بازار حضرتی نشانی یکی از خانه های کودکان کار است. صدای بوق ماشین ها، تاکسی هایی که برای سوار کردن مسافران جلوی دهانه بازار به صف شده اند، صدای فروشنده ای که هر چند لحظه یک بار می گوید: چای، سیگار. بخشی از نماهایی است که به هویت بازار جان بخشیده اند. زندگی جریان دارد. فروشندگان از شیرمرغ تا جان آدمیزان می فروشند. در بازار حضرتی که ورودی آن با چهارراه مولوی تلاقی پیدا کرده، کمتر ردپایی از زنان مشاهده می شود.
به دنبال بن بست رضازاده هستم. جایی که خانه کودکان کار در ساختمان پلاک 160 واقع شده. کوچه ها تنگ و باریک و فرسوده است. بافت خانه ها به گونه ای است که پنجره هایشان به خانه همسایه باز می شود. نگاه سنگین فروشندگانی که غریبه ها را بو می کشند، قابل فهم است.
هر از گاهی باید کنار بکشید تا چرخی ها درحالی که عرق سردی روی پیشانی شان نشسته، نفس زنان، تلی از پارچه و لباس های برش خورده روی چرخ را به دنبال خود حمل کنند.
به اندازه رهگذران، مانکن های پلاستیکی سر کوچه ها دیده می شود. حکایت خانه هایی که رنگ و بوی تجاری و صنعتی به خود گرفته اند و اغلب در حال تولید پارچه و پوشاک هستند. مانکن ها گویا سرشان به تنشان زیادی کرده. در اندامی بی سر و گاه برهنه با هر بادی که می وزد تلوتلو می خورند. زنجیر پاهایشان مانع از افتادن آنها می شود. در این میان اما نیم تنه های وهم انگیزی نیز با بی ذوقی و بی سلیقگی فروشندگانی که قصد تبلیغ کارشان را دارند از سردر کوچه ها به دار آویختته شده اند در ژانر وحشت این کوچه سنگ تمام بگذارند.
پسربچه ای روی چرخ نشسه و با دوستان قد و نیم قدش گرم گرفته اند. در چشم هایش کودکی موج می زند اما آدرس مدرسه کودکان کار را که می پرسم با صدایی که رگه های مردانه در آن پیداست، انگشت اشاره اش را به اواسط کوچه نشانه می رود و می گوید: همان جا، کنار تابلوی سفید رنگ.
نگاهش را می دزد و به گفت و گویش ادامه می دهد. در حال گذر از کنارشان می شنوم که به دوستانش می گفت: اون یارو کلاهبرداره. براش کار کردم. پولم و خورد. صدایش محو می شود. او مثال بی نقص کودک کار است. کودکانی که بارها در روز در کوچه و خیابان و بازار آنها را می بینیم و از کنارشان رد می شویم.*حمایت از 135 کودک
ساختمان کودکان کار شعبه بازار دو طبقه است. در بازار تهران که خاصیت تجاری دارد و هر زیر پله ای می تواند محل انبار فروشندگان و صاحبان کارگاه ها باشد، راه اندازی یک مدرسه برای کودکان کار هزینه ای دوچندان به همراه دارد.
زهرا زمانی مدیرداخلی مرکز بازار انجمن حمایت از کودکان کار است. او به همراه دیگر همکارانش هر روز به اینجا می آیند تا جوانه امیدی را در دل این کودکان زنده کنند. وارد ساختمان می شوم. گروهی از بچه ها دورر میز آموزش حلقه زده اند. عده ای در حال بازی با فوتبال دستی هستند و مابقی گرد میز آشپزخانه جمع شده اند تا آش بخورند و دلی از عزا دربیاورند.
زهرا به استقبالم می آید. او برایم تعریف می کند که اینجا 135 کودک تحت حمایت موسسه هستند. اتاق های ساختمان کودکان کار به چند بخش مددکاری، روانشناسی، آموزش و درمان تجهیز شده و کودکان باید برای ثبت نام در این ساختمان از این فیلترها عبور کنند.
زهرا می گوید: اینجا 5 کلاس برای آموزش بچه ها در نظر گرفته شده است. سه کلاس درسی، یک اتاق سایت و دیگری کتابخانه. اینجا را به این دلیل انتخاب کردیم که در دل بازار است و بچه ها می توانند در زمان های آزاد خود که از کار فارغ می شوند برای آموزش به اینجا بیایند.
دانش آموزان این کلاس ها در ظاهر کودک هستند اما برای خانواده هایشان مردان و زنان کوچک نان آور و بازوی اقتصاد خانواده به حساب می آیند. بعضی از آنها در تولیدی ها مشغول به کارند، عده ای باربر و چرخ کشی می کنند، برخی فروشنده و گروهی دیگر نیز دستفروش اند.
حالا اما به مدد این مدرسه، کودکان کار این منطقه شانس این را دارند قبل یا بعد از کارشان خواندن و نوشتن و تحصیل در مقاطع مختلف، مهارت های زندگی، موسیقی و خیلی از کارهای دیگری را که تا پیش از این آرزویش را داشتند، تجربه و کودکی را تاحدودی زیر زبان شان مزه کنند.
زهرا می گوید: باربرها و چرخ کش ها فقط 8 تا 10 صبح به مرکز مراجعه می کنند. ساعت 10 تا یک ظهر شیفت دستفروشان است. آنها اغلب از سرچهارراه ها و خیابان ها هر طور شده خودشان را به مرکز می رسانند تا پشت نیمکت ها الفبای زندگی را مشق کنند.
مدیرشعبه حمایت از کودکان کار بازار ادامه می دهد: شیف آخر ما 2 تا 4 بعدازظهر است. این شیفت بیشتر مختص کودکانی است که در بازارگل محلاتی کارشان تمام می شود و سوار بر اتوبوس به مرکز می آیند.
کودکان کار تازه وارد در ابتدای ورودشان به مرکز، اول باید وارد بخش مددکاری شوند و پس از بررسی وضعیتشان به بخش روانشناسی ارجاع و پس از بررسی وضعیت سلامت روانشان ، برایشان پرونده نیز تشکیل می شود. در بخش آموزش نیز کودکان تعیین سطح می شوند و در نهایت پشت نیمکت مقطع مورد نظر می نشینند. «در حال حاضر 24 دختر و 111 پسر را در این مرکز تحت حمایت داریم اما با این حال سیستم پذیرشمان باز است. ما مدرسه نیستم که مهرماه تعطیل کنیم. تمام تلاشمان این است که بیشتر بچه ها را بپذیریم و به آنها خدمات و آموزش بدهیم.*سه شیفت و 10 کلاس آموزشی
وارد هر کلاس که می شویم بچه ها با لبخندی بر لب یک صدا سلام می دهند. آنها در مدتی که آموزش می بینند در کنار درس، ارتباط موثر با دیگران، حفظ حریم شخصی شان، کارهای گروهی را هم یاد می گیرند. در میان دانش آموزان قد و نیم قدی که به صندلی هایشان تکیه زده اند، دانش آموزانی با سن بالاتر هم به چشم می خورند. مدیرمرکز می گوید: ما برای دانش آموزانی که سن شان بالاتر از سطح کلاس و مقطع آموزشی است از سیستم نهضت سوادآموزی استفاده می کنیم. این دانش اموزان در بازه زمانی فشرده تری آموزش می بینند تا به سطح کلاس که باید متناسب با سن شان در آنجا باشند برسند.
به گفته زهرا، آنها در روز 10 کلاس آموزشی برای کودکان کار 9 تا 18 سال برگزار می کنند. «سه معلم، یک مدیر، مددکار، روانشناس، مسوول آموزش و مسئول تدارکات به صورت رسمی و موظف مشغول به کارند و مابقی نیروهای داوطلب متخصص و دوره دیده هستند. در اینجا غیر از آن 10 کلاس آموزشی، کلاس کامپیوتر، کلاس ترویج فرهنگ کتاب خوانی، کلاس موسیقی و کلاس الکترونیک داشته ایم. الکترونیک از دو سال پیش شکل گرفت و در حال حاضر یکی از دانش آموزانمان در همین رشته در هنرستان مشغول به تحصیل است. از طرفی کلاس های تقویتی برای بچه هایی که وارد مدارس دولتی شده و نیاز به کمک تحصیلی دارند هم برگزار می کنیم».
هدف این است که بچه ها درس خوانده و با پشتیبانی انجمن حمایت از کودکان کار، وارد مدارس دولتی شوند. «سال گذشته با حمایت های ما 5 دانش آموز وارد مدرسه دولتی شدند».*چرخه ای که قطع نمی شود
محیط این مرکز برای بچه ها دلچسب و فرح بخش است. انگار وقتی به اینجا می آیند حق کودکی را برای خودشان زیاد نمی بینند. از این طرف به آن طرف می روند، پله ها را بالا و پایین می کنند، با یکدیگر بازی می کنند، درس می خوانند، دور یک میز یک وعده غذای گرم می خورند و در نهایت به سختی از مرکز دل می کنند و به خانه هایشان یا خیابان ها برای کار و کار و کار می روند. «قومیت، ملیت و مذهب کودکان مهم نیست. ما هم بچه های ایرانی و هم افغان داریم. هدفمان این است هر کودکی را که از حقوق کودکی اش مثل بهداشت و درمان و آموزش محروم شده را حمایت کنیم. این که بچه ها کودک هستند و کودکی کنند برای ما خیلی مهم است. آنها اینجا از سوی بزرگترها احترام می بینند و در نتیجه کم کم این رفتار را یاد می گیرند. قوانین را به درستی رعایت می کنند و با یکدیگر مهربان هستند».
خانواده اغلب این بچه ها در سطح پایین فرهنگی و سواد قرار دارند. گاهی پدرها بی کار، معتاد یا از کار افتاده هستند و بچه ها مجبور به امرار معاش برای خانواده هایشان می شوند. در واقع سرپرستان این بچه ها نیز خودشان در سن کم وارد چرخه کار شده اند. به همین دلیل وقتی به سن 30 یا 40 می رسند دیگر توانی برای کار ندارند. آنها هم بچه های خود را برای کار به محیط بیرون از خانه می فرستند و این دور باطل بار دیگر تکرار می شود.
«اینجا اما فرصتی است آنها درس بخوانند و در آینده انتخاب های درستی داشته باشند. ما الان بچه هایی را داریم که هم کار می کنند و هم درس می خوانند. یکی از بچه ها برای دانشگاه آماده می شود، دیگری سال سوم رشته برق در هنرستان است، عده ای مهارت هایی مثل خیاطی آموزش دیده و وارد محیط کار شده اند، یکی از بچه ها در رشته تجربی می خواهد وارد دانشگاه شود. این بچه ها استعدادهای زیادی دارند و اگر روی آنها کار شوند می توانند در آینده انسان های موفقی باشند».
بچه ها در کنار درس موسیقی هم یاد می گیرند و یکی از دانش آموزان موفق به برگزاری کنسرت شده و یکی دیگر هم قرار است خودش را در رشته استندآپ کمدی آماده کند.*خطراتی که در کمین نشسته اند
با وجود همه این آموزش ها اما بچه ها مجبور هستند برای تامین مخارج خانواده وارد محیط های کاری شوند. به همین دلیل خطر همیشه بیخ گوششان است. آزارو اذیت جنسی، رفتارهای پرخطر مثل مصرف موادمخدر و سیگار ، آزار و اذیت لفظی از جمله خطراتی است که این کودکان را همیشه تهدید می کند.
لعیا امینی روانشناس این مرکز آموزشی تجربه های زیادی دارد. او از طریق جلسات مصاحبه با بچه ها به مشکلات آنها پی برده، در مواقع ضروری فرد را به روانپزشک ارجاع می دهند یا سعی می کنند به حل مسائل خانوادگی و چالش های کودک در خانواده کمک کنند. امینی می گوید: البته به خاطر فرهنگ خاص خانواده ها گاهی موفق نمی شویم. مثلا بعضی از خانواده ها به خاطر نوع فرهنگشان دخترها را 12 سالگی به خانه بخت می فرستند. تا جایی که امکان دارد با برگزاری جلسات مشاوره با خانواده ها سعی می کنیم جلوی این اتفاق را بگیریم. گاهی قبول می کنند و گاهی هم زیر بار نمی روند.
اما یکی از مشکلاتی که امینی و همکارانش در این بخش با آن مواجه هستند آزار و اذیت کودکان سر چهارراه ها و در خیابان است. «متاسفانه موردی داشتیم که یکی از کودکان 13 ساله مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرد و چندباری که دخترخاله اش را همراه خود برده و شاهد این صحنه بود، او موضوع را با ما در میان می گذاشت. در ادامه موفق نشدیم دختری که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود را به اینجا بکشانیم اما مانع از رفتن دخترخاله اش که از دانش آموزان ما بود، همراه او شدیم». به گفته امینی گاهی بعضی از افراد که دارای اختلالات نمایشی هستند، به اجبار به این بچه ها موادمخدر یا سیگار برای استعمال می دهند تا بتوانند از آنها سوء استفاده کنند.
یکی دیگر از موردهای امینی مربوط به دختربچه 6 سالی می شود که از طرف یکی از اعضای نزدیک خانواده مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. «ما از طریق نقاشی های این بچه متوجه شدیم. او در نقاشی پاهای عامل آزارو اذیت را که دایی اش بود با قیچی قطع کرده بود. پیگیر شدیم و در نهایت با جلسات روانشناسی این بچه به صحت موضوع پی بردیم. اما متاسفانه خانواده اش زیر بار نمی رفتند. خوشبختانه این بچه به حالت طبیعی برگشته اما این بچه ها به خاطر قرار گرفتن در محیط های کوچه و خیابان، همیشه در خطرند».*حمایت تحصیلی
حسن افکار بخش مددکاری این مرکز آموزشی را هدایت می کند. او خوب بلد است با بچه ها چطور رفتار کند و گاهی سربه سرشان هم می گذارد. چند دقیقه ای که در دفتر او بنشینید پی به رابطه دوستی افکار با بچه ها خواهید برد. او می گوید:کار ما شناسایی کودکان کار و جذب آنها است. در این میان بچه ها از طرف دیگران، خودمعرف یا انجمن های دیگر نیز به ما معرفی می شوند.
«شرایط بچه و محل زندگی اش را از نظر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشت و درمان بررسی و در نهایت اگر مورد تایید بود ثبت نامش می کنیم.» بچه ها اغلب ایرانی، افغان هستند و از نظر سطح زندگی در شرایط نامناسب و پایینی به سر می برند. «خیلی ها در بدو ورود به مرکز با لهجه غلیظ صحبت می کنند به همین دلیل کار کردن روی انها و تمرین دستور زبان فارسی گاهی 6 ماه زمان می برد».
واحد مددکاری قلب این مجموعه است. نیازهای بچه ها هر روز رصد می شود و به فراخور نیازشان به واحدهای مختلف ارجاع داده می شوند.
«مثلا اگر از نظر بهداشتی مشکل داشته باشند بچه یا خانواده اش را به مراکز درمانی ارجاع می دهیم. خیلی از آنها به خاطر نداشتن اوراق هویتی بیمه هم ندارند. به همین دلیل گاهی آنها را به مراکز درمانی رایگان که با ما ارتباط دارند معرفی یا در مواردی کمک هزینه درمان آنها را تقبل می کنیم».
حمایت تحصیلی از دیگر فعالیت های این بخش است. « گاهی برای بعضی از دانش آموزان کارت حمایت تحصیلی از دفاتر کفالتی می گیریم تا آنها بتوانند در مدارس ادامه تحصیل بدهند». از طرفی تهیه وسایل ضروری یا بسته های کمکی در مناسبت ها یا شروع سال تحصیلی از دیگر کارهای مجموعه برای بچه ها است. این درحالی است که انها در فهرست برنامه های خود حمایت مالی مشروط هم دارند.
«برای مثال پدری دخترش را برای نیاز مالی سرکار می فرستد. ما هزینه ای را به او پرداخت می کنیم اما در ازایش او شرط می کند که دیگر دخترش را برای کار نفرستد و به جای آن برای آموزش به مدرسه بیاید و درس بخواند».*نجات از مرگ حتمی
افکار می گوید آنها برای کمک به خانواده ها و بچه ها سعی می کنند برای انها کارآفرینی هم ایجاد کنند. «یا شغل مناسب برای پدر و مادر پیدا می کنیم یا در خانه کار می گیرند. بسته بندی، بنایی، شاگردی، خیاطی از جمله این کارها است و وقتی پدر و مادر مشغول کار شوند دیگر فرزند خود را برای کار به بیرون از خانه نمی فرستند». در بخش دیگری واحد مددکاری در تلاش است تا از بار خشونت ها از سوی خانواده به بچه کم کند. «ما مورد داشتیم که به خاطر اذیت خانواده و فشارهای ناشی از خشونت در خانه دو بار خودکشی کرده بود. اما او را به سرعت به بیمارستان بردیم و از مرگ حتمی نجات پیدا کرد». به گفته افکار این بچه ها به خاطر کار در بیرون از خانه ممکن است دچار آسیب مثل تصادف هم شوند. «ما در سال 12-10 مورد تصادف بچه ها را شاهد هستیم. در جریان این اتفاق دچار شکستگی دست و پا شده و سعی می کنیم در درمان نیز به آنها کمک کنیم».
افکار و همکارانش دست به دست هم داده اند تا باری از دوش این بچه ها کم کرده و فضایی را برایشان به وجود آورند تا در کنار درس و آموزش لحظات خوبی را سپری و کودکی را تمرین کنند.
ساختمان کودکان کار شعبه بازار دو طبقه است. در بازار تهران که خاصیت تجاری دارد و هر زیر پله ای می تواند محل انبار فروشندگان و صاحبان کارگاه ها باشد، راه اندازی یک مدرسه برای کودکان کار هزینه ای دوچندان به همراه دارد.
زهرا زمانی مدیرداخلی مرکز بازار انجمن حمایت از کودکان کار است. او به همراه دیگر همکارانش هر روز به اینجا می آیند تا جوانه امیدی را در دل این کودکان زنده کنند. وارد ساختمان می شوم. گروهی از بچه ها دورر میز آموزش حلقه زده اند. عده ای در حال بازی با فوتبال دستی هستند و مابقی گرد میز آشپزخانه جمع شده اند تا آش بخورند و دلی از عزا دربیاورند.
زهرا به استقبالم می آید. او برایم تعریف می کند که اینجا 135 کودک تحت حمایت موسسه هستند. اتاق های ساختمان کودکان کار به چند بخش مددکاری، روانشناسی، آموزش و درمان تجهیز شده و کودکان باید برای ثبت نام در این ساختمان از این فیلترها عبور کنند.
زهرا می گوید: اینجا 5 کلاس برای آموزش بچه ها در نظر گرفته شده است. سه کلاس درسی، یک اتاق سایت و دیگری کتابخانه. اینجا را به این دلیل انتخاب کردیم که در دل بازار است و بچه ها می توانند در زمان های آزاد خود که از کار فارغ می شوند برای آموزش به اینجا بیایند.
دانش آموزان این کلاس ها در ظاهر کودک هستند اما برای خانواده هایشان مردان و زنان کوچک نان آور و بازوی اقتصاد خانواده به حساب می آیند. بعضی از آنها در تولیدی ها مشغول به کارند، عده ای باربر و چرخ کشی می کنند، برخی فروشنده و گروهی دیگر نیز دستفروش اند.
حالا اما به مدد این مدرسه، کودکان کار این منطقه شانس این را دارند قبل یا بعد از کارشان خواندن و نوشتن و تحصیل در مقاطع مختلف، مهارت های زندگی، موسیقی و خیلی از کارهای دیگری را که تا پیش از این آرزویش را داشتند، تجربه و کودکی را تاحدودی زیر زبان شان مزه کنند.
زهرا می گوید: باربرها و چرخ کش ها فقط 8 تا 10 صبح به مرکز مراجعه می کنند. ساعت 10 تا یک ظهر شیفت دستفروشان است. آنها اغلب از سرچهارراه ها و خیابان ها هر طور شده خودشان را به مرکز می رسانند تا پشت نیمکت ها الفبای زندگی را مشق کنند.
مدیرشعبه حمایت از کودکان کار بازار ادامه می دهد: شیف آخر ما 2 تا 4 بعدازظهر است. این شیفت بیشتر مختص کودکانی است که در بازارگل محلاتی کارشان تمام می شود و سوار بر اتوبوس به مرکز می آیند.
کودکان کار تازه وارد در ابتدای ورودشان به مرکز، اول باید وارد بخش مددکاری شوند و پس از بررسی وضعیتشان به بخش روانشناسی ارجاع و پس از بررسی وضعیت سلامت روانشان ، برایشان پرونده نیز تشکیل می شود. در بخش آموزش نیز کودکان تعیین سطح می شوند و در نهایت پشت نیمکت مقطع مورد نظر می نشینند. «در حال حاضر 24 دختر و 111 پسر را در این مرکز تحت حمایت داریم اما با این حال سیستم پذیرشمان باز است. ما مدرسه نیستم که مهرماه تعطیل کنیم. تمام تلاشمان این است که بیشتر بچه ها را بپذیریم و به آنها خدمات و آموزش بدهیم.
وارد هر کلاس که می شویم بچه ها با لبخندی بر لب یک صدا سلام می دهند. آنها در مدتی که آموزش می بینند در کنار درس، ارتباط موثر با دیگران، حفظ حریم شخصی شان، کارهای گروهی را هم یاد می گیرند. در میان دانش آموزان قد و نیم قدی که به صندلی هایشان تکیه زده اند، دانش آموزانی با سن بالاتر هم به چشم می خورند. مدیرمرکز می گوید: ما برای دانش آموزانی که سن شان بالاتر از سطح کلاس و مقطع آموزشی است از سیستم نهضت سوادآموزی استفاده می کنیم. این دانش اموزان در بازه زمانی فشرده تری آموزش می بینند تا به سطح کلاس که باید متناسب با سن شان در آنجا باشند برسند.
به گفته زهرا، آنها در روز 10 کلاس آموزشی برای کودکان کار 9 تا 18 سال برگزار می کنند. «سه معلم، یک مدیر، مددکار، روانشناس، مسوول آموزش و مسئول تدارکات به صورت رسمی و موظف مشغول به کارند و مابقی نیروهای داوطلب متخصص و دوره دیده هستند. در اینجا غیر از آن 10 کلاس آموزشی، کلاس کامپیوتر، کلاس ترویج فرهنگ کتاب خوانی، کلاس موسیقی و کلاس الکترونیک داشته ایم. الکترونیک از دو سال پیش شکل گرفت و در حال حاضر یکی از دانش آموزانمان در همین رشته در هنرستان مشغول به تحصیل است. از طرفی کلاس های تقویتی برای بچه هایی که وارد مدارس دولتی شده و نیاز به کمک تحصیلی دارند هم برگزار می کنیم».
هدف این است که بچه ها درس خوانده و با پشتیبانی انجمن حمایت از کودکان کار، وارد مدارس دولتی شوند. «سال گذشته با حمایت های ما 5 دانش آموز وارد مدرسه دولتی شدند».
محیط این مرکز برای بچه ها دلچسب و فرح بخش است. انگار وقتی به اینجا می آیند حق کودکی را برای خودشان زیاد نمی بینند. از این طرف به آن طرف می روند، پله ها را بالا و پایین می کنند، با یکدیگر بازی می کنند، درس می خوانند، دور یک میز یک وعده غذای گرم می خورند و در نهایت به سختی از مرکز دل می کنند و به خانه هایشان یا خیابان ها برای کار و کار و کار می روند. «قومیت، ملیت و مذهب کودکان مهم نیست. ما هم بچه های ایرانی و هم افغان داریم. هدفمان این است هر کودکی را که از حقوق کودکی اش مثل بهداشت و درمان و آموزش محروم شده را حمایت کنیم. این که بچه ها کودک هستند و کودکی کنند برای ما خیلی مهم است. آنها اینجا از سوی بزرگترها احترام می بینند و در نتیجه کم کم این رفتار را یاد می گیرند. قوانین را به درستی رعایت می کنند و با یکدیگر مهربان هستند».
خانواده اغلب این بچه ها در سطح پایین فرهنگی و سواد قرار دارند. گاهی پدرها بی کار، معتاد یا از کار افتاده هستند و بچه ها مجبور به امرار معاش برای خانواده هایشان می شوند. در واقع سرپرستان این بچه ها نیز خودشان در سن کم وارد چرخه کار شده اند. به همین دلیل وقتی به سن 30 یا 40 می رسند دیگر توانی برای کار ندارند. آنها هم بچه های خود را برای کار به محیط بیرون از خانه می فرستند و این دور باطل بار دیگر تکرار می شود.
«اینجا اما فرصتی است آنها درس بخوانند و در آینده انتخاب های درستی داشته باشند. ما الان بچه هایی را داریم که هم کار می کنند و هم درس می خوانند. یکی از بچه ها برای دانشگاه آماده می شود، دیگری سال سوم رشته برق در هنرستان است، عده ای مهارت هایی مثل خیاطی آموزش دیده و وارد محیط کار شده اند، یکی از بچه ها در رشته تجربی می خواهد وارد دانشگاه شود. این بچه ها استعدادهای زیادی دارند و اگر روی آنها کار شوند می توانند در آینده انسان های موفقی باشند».
بچه ها در کنار درس موسیقی هم یاد می گیرند و یکی از دانش آموزان موفق به برگزاری کنسرت شده و یکی دیگر هم قرار است خودش را در رشته استندآپ کمدی آماده کند.
با وجود همه این آموزش ها اما بچه ها مجبور هستند برای تامین مخارج خانواده وارد محیط های کاری شوند. به همین دلیل خطر همیشه بیخ گوششان است. آزارو اذیت جنسی، رفتارهای پرخطر مثل مصرف موادمخدر و سیگار ، آزار و اذیت لفظی از جمله خطراتی است که این کودکان را همیشه تهدید می کند.
لعیا امینی روانشناس این مرکز آموزشی تجربه های زیادی دارد. او از طریق جلسات مصاحبه با بچه ها به مشکلات آنها پی برده، در مواقع ضروری فرد را به روانپزشک ارجاع می دهند یا سعی می کنند به حل مسائل خانوادگی و چالش های کودک در خانواده کمک کنند. امینی می گوید: البته به خاطر فرهنگ خاص خانواده ها گاهی موفق نمی شویم. مثلا بعضی از خانواده ها به خاطر نوع فرهنگشان دخترها را 12 سالگی به خانه بخت می فرستند. تا جایی که امکان دارد با برگزاری جلسات مشاوره با خانواده ها سعی می کنیم جلوی این اتفاق را بگیریم. گاهی قبول می کنند و گاهی هم زیر بار نمی روند.
اما یکی از مشکلاتی که امینی و همکارانش در این بخش با آن مواجه هستند آزار و اذیت کودکان سر چهارراه ها و در خیابان است. «متاسفانه موردی داشتیم که یکی از کودکان 13 ساله مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرد و چندباری که دخترخاله اش را همراه خود برده و شاهد این صحنه بود، او موضوع را با ما در میان می گذاشت. در ادامه موفق نشدیم دختری که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود را به اینجا بکشانیم اما مانع از رفتن دخترخاله اش که از دانش آموزان ما بود، همراه او شدیم». به گفته امینی گاهی بعضی از افراد که دارای اختلالات نمایشی هستند، به اجبار به این بچه ها موادمخدر یا سیگار برای استعمال می دهند تا بتوانند از آنها سوء استفاده کنند.
یکی دیگر از موردهای امینی مربوط به دختربچه 6 سالی می شود که از طرف یکی از اعضای نزدیک خانواده مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. «ما از طریق نقاشی های این بچه متوجه شدیم. او در نقاشی پاهای عامل آزارو اذیت را که دایی اش بود با قیچی قطع کرده بود. پیگیر شدیم و در نهایت با جلسات روانشناسی این بچه به صحت موضوع پی بردیم. اما متاسفانه خانواده اش زیر بار نمی رفتند. خوشبختانه این بچه به حالت طبیعی برگشته اما این بچه ها به خاطر قرار گرفتن در محیط های کوچه و خیابان، همیشه در خطرند».
حسن افکار بخش مددکاری این مرکز آموزشی را هدایت می کند. او خوب بلد است با بچه ها چطور رفتار کند و گاهی سربه سرشان هم می گذارد. چند دقیقه ای که در دفتر او بنشینید پی به رابطه دوستی افکار با بچه ها خواهید برد. او می گوید:کار ما شناسایی کودکان کار و جذب آنها است. در این میان بچه ها از طرف دیگران، خودمعرف یا انجمن های دیگر نیز به ما معرفی می شوند.
«شرایط بچه و محل زندگی اش را از نظر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشت و درمان بررسی و در نهایت اگر مورد تایید بود ثبت نامش می کنیم.» بچه ها اغلب ایرانی، افغان هستند و از نظر سطح زندگی در شرایط نامناسب و پایینی به سر می برند. «خیلی ها در بدو ورود به مرکز با لهجه غلیظ صحبت می کنند به همین دلیل کار کردن روی انها و تمرین دستور زبان فارسی گاهی 6 ماه زمان می برد».
واحد مددکاری قلب این مجموعه است. نیازهای بچه ها هر روز رصد می شود و به فراخور نیازشان به واحدهای مختلف ارجاع داده می شوند.
«مثلا اگر از نظر بهداشتی مشکل داشته باشند بچه یا خانواده اش را به مراکز درمانی ارجاع می دهیم. خیلی از آنها به خاطر نداشتن اوراق هویتی بیمه هم ندارند. به همین دلیل گاهی آنها را به مراکز درمانی رایگان که با ما ارتباط دارند معرفی یا در مواردی کمک هزینه درمان آنها را تقبل می کنیم».
حمایت تحصیلی از دیگر فعالیت های این بخش است. « گاهی برای بعضی از دانش آموزان کارت حمایت تحصیلی از دفاتر کفالتی می گیریم تا آنها بتوانند در مدارس ادامه تحصیل بدهند». از طرفی تهیه وسایل ضروری یا بسته های کمکی در مناسبت ها یا شروع سال تحصیلی از دیگر کارهای مجموعه برای بچه ها است. این درحالی است که انها در فهرست برنامه های خود حمایت مالی مشروط هم دارند.
«برای مثال پدری دخترش را برای نیاز مالی سرکار می فرستد. ما هزینه ای را به او پرداخت می کنیم اما در ازایش او شرط می کند که دیگر دخترش را برای کار نفرستد و به جای آن برای آموزش به مدرسه بیاید و درس بخواند».
افکار می گوید آنها برای کمک به خانواده ها و بچه ها سعی می کنند برای انها کارآفرینی هم ایجاد کنند. «یا شغل مناسب برای پدر و مادر پیدا می کنیم یا در خانه کار می گیرند. بسته بندی، بنایی، شاگردی، خیاطی از جمله این کارها است و وقتی پدر و مادر مشغول کار شوند دیگر فرزند خود را برای کار به بیرون از خانه نمی فرستند». در بخش دیگری واحد مددکاری در تلاش است تا از بار خشونت ها از سوی خانواده به بچه کم کند. «ما مورد داشتیم که به خاطر اذیت خانواده و فشارهای ناشی از خشونت در خانه دو بار خودکشی کرده بود. اما او را به سرعت به بیمارستان بردیم و از مرگ حتمی نجات پیدا کرد». به گفته افکار این بچه ها به خاطر کار در بیرون از خانه ممکن است دچار آسیب مثل تصادف هم شوند. «ما در سال 12-10 مورد تصادف بچه ها را شاهد هستیم. در جریان این اتفاق دچار شکستگی دست و پا شده و سعی می کنیم در درمان نیز به آنها کمک کنیم».
افکار و همکارانش دست به دست هم داده اند تا باری از دوش این بچه ها کم کرده و فضایی را برایشان به وجود آورند تا در کنار درس و آموزش لحظات خوبی را سپری و کودکی را تمرین کنند.
نگاهی به غیر قانونی بودن دادگاه انقلاب و بازخوانی نامه نسرین ستوده
کلیپ صوتی و تصویری نگاهی به غیر قانونی بودن دادگاه انقلاب و بازخوانی نامه نسرین ستوده فعال حقوق بشر و وکیل دادگستری
با همکاری : کمیته اموزش و پژوهش و گروه صدا و تصویر
با اجرای : فعالان حقوق بشر مریم پورحسینی و محمد گلستانجو
تدوین : محمد گلستانجو
اشتراکگذاری این:
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
برگزاری جلسه محاکمه سیزده تن از شهروندان بهائی ساکن کرمانشاه
سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸, جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۳ تن از شهروندان بهائی ساکن کرمانشاه برگزار شد.
به گزارش حقوق بشر در ایران, امروز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸, جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۳ تن از شهروندان بهائی ساکن کرمانشاه بنامهای “نغمه شادابی، سهیلا شادابی، فرزانه امینی و برهان تبیانیان, پیمان قیامی، عزت الله شهیدی، فروزان امینی، کامبیز مرادی پور، امرالله اسلامی، نعمت الله شادابی، سینو رسولی، سپیده احراری و امیر کدیور” برگزار شد.
بنقل از یک منبع نزدیک به این شهروندان در گفتگو با گزارشگر حقوق بشر در ایران ضمن اعلام این خبر گفت؛ جلسه دادرسی بر پرونده ۱۳ تن از شهروندان بهائی ساکن کرمانشاه ساعت ۷ صبح امروز دوشنبه, با حضور هر ۱۳ متهم پرونده و هوچنین با حضور ۵ تن از وکلای دادگستری بعنوان وکیل مدافع این افراد با هدف رسیدگی به اتهامات مطروحه از سوی ارگانهای قضائی و امنیتی علیه این افراد مبنی بر عضویت در گروه های مخالف نظام” و “تبلیغ علیه نظام” مورد بررسی قرار گفت.
۹ تن از این شهروندان بهایی به نامهای “پیمان قیامی، عزت الله شهیدی، فروزان امینی، کامبیز مرادی پور، امرالله اسلامی، نعمت الله شادابی، سینو رسولی، سپیده احراری و امیر کدیور” در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۶ توسط نیروهای امنیتی در شهر کرمانشاه بازداشت و در تاریخ ۱۳ آبان همان سال با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی بطور موقت آزاد شده بودند.
۹ تن از این شهروندان بهایی به نامهای “پیمان قیامی، عزت الله شهیدی، فروزان امینی، کامبیز مرادی پور، امرالله اسلامی، نعمت الله شادابی، سینو رسولی، سپیده احراری و امیر کدیور” در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۶ توسط نیروهای امنیتی در شهر کرمانشاه بازداشت و در تاریخ ۱۳ آبان همان سال با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی بطور موقت آزاد شده بودند.
- بیشتر بخوانید: بازداشت نه شهروند بهایی در کرمانشاه
- بیشتر بخوانید: با تودیع قرار وثیقه: ۹ تن از بهاییان کرمانشاه آزاد شدند
همچنین در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۳۹۶ نیز چهار تن از شهروندان بهائی دیگر بنامهای ” سهیلا شادابی، فرزانه امینی, نغمه شادابی و برهان تبیانیان” توسط نیروهای اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت و ۹ روز بعد با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بودند.
- بیشتر بخوانید: بازداشت سه شهروند بهایی در کرمانشاه
- بیشتر بخوانید: شهروند بهایی دیگری در کرمانشاه بازداشت شد
- بیشتر بخوانید: چهار شهروند بهایی در کرمانشاه پس از تودیع وثیقه آزاد شدند
پیش تر و در تاریخ ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷ بعنوان تاریخ رسیدگی به پرونده این ۱۳ شهروند بهائی تعیین شده بود. یک منبع نزدیک به این افراد در تاریخ ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷ ضمن اعلام خبر تعلیق جلسه دادگاه به زمان دیگری گفته بود؛ این شهروندان طبق ابلاغ قبلی در دادگاه حاضر شدند. با این حال قاضی پرونده با ذکر این دلیل که مطالعه پرونده مستلزم زمان بیشتری است جلسه دادگاه را به زمان دیگری که متعاقبا اعلام خواهد شد موکول کرد.
شهروندان بهائی با استناد به بخشنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیروان ادیان بدون حقوق شهروندی در ایران محسوب میشوند. سرکوب این شهروندان در غالب: پلمپ محل کسب, محرومیت از حق تحصیل از مدرسه ابتدائی تا مدارج عالی, تخریب قبرستانها و همچنین دیگر مکانهای مقدس آنها و محرومیتهای گسترده دیگر که این شهروندان با آن دست و پنجه نرم میکند را در بر میگیرد.
سرکوب بهائیان ایران ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر از جمله ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین ماده ۱۸ و ۱۹ این سند معتبر بین المللی و همچنین ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز میباشد. همچنی برخورداری شهروندان از حق دادرسی عادلانه توسط دادگاهی بی طرف از جمله موارد مورد تاکید در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد.
در ماده ۵ قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل . سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید قرار گرفته است اما برخوردهای فراقانونی از سوی ارگانهای امنیتی ناقض قوانینی است که خود تدوینگر آن بودند و ادعای عمل بر آن را دارند.
سیلی خشونت بر پیکر نحیف
به گزارش ایرنا، داستان زندگی دختر جوانی که کمتر از 24 سال از بهار زندگی اش می گذرد، آدمی را به فکر وا می دارد، دختر جوانی که در شناسنامه اش 24 ساله است اما چهره تکیده و افتاده اش، بیش از این عدد را نشان می دهد. نامش بهار است و اهل یکی از شهرهای جنوبی کشور، به دفتر مشاوره آمده است تا شاید صحبت روانشناس تاثیری در زندگی اش داشته باشد و بتواند خود را نجات دهد. پای دردل هایش می نشینم در حالی که نگاه نگران و پریشانش را به این سو و آن سو می چرخاند، می گوید:
حدود 10 سال است که پدر و مادرم را در اثر یک سانحه تصادف از دسته داده ام از زمانی که دیگر آن ها را ندارم، متوجه شده ام که چه نعمت بزرگی را از دسته داده ام، دو برادر بزرگ تر از خودم دارم که در این مدت 10 سال تحت سیطره و خشونت آن ها بوده ام، بارها از دست ان ها کتک خودره ام، فحش شنیده ام و چه روزهایی که در خانه احساس خطر نکرده ام احساس خطر از بابت جانم که مبادا یک روز جانم را بگیرند.
اشک های پاکش از چشمانش فرو می ریزد و نیم نگاهی به این سو و آن سو می اندازد تا مبادا سر و کله برادرانش پیدا شود و با ترس می گوید: می ترسم الان از این در بیایند داخل، چون نمی دانند که به مطب دکتر آمده ام راستش را بخواهید به یکی از اقوام مشکلم را گفتم که در نهایت راهنمایی ام کردند که حتما پیش یک مشاور بیایم.
بهار از من به عنوان خبرنگار می خواهد که حتما مشکلش را مطرح کنم چرا که شاید بسیاری از زنان و دختران دچار خشونت های خانگی از سوی اعضای خانواده شان می شوند و نمی دانند باید چه اقدامی انجام دهند.
بهار با سختی بسیار و به رغم مخالفت های شدید برادرانش درسش را خواند و توانست مدرک دیپلمش را بگیرد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه برود اما برادرانش به هیچ وجه موافق ادامه تحصیلش نبودند و نیستند، دانشگاه را محل مناسبی برای او نمی دانند و ضمن مخالفت با این کار، فحش های رکیک و برخوردهای فیزیکی، با وی داشته اند.
می گوید: یک روز برادرم در مخالفت با من پس از بحث و جدل یک مشت به صورتم زد که زیر چشمم کبود شد و تا مدت ها درد آن را به جان کشیدم. در این مدت خیلی سعی کردم از طریق اقوام نزدیک و آشنایان این رفتار برادرانم را گوشزد کنم و راهکاری برای توقف اعمال و رفتارشان جویا شوم ولی میسر نشد و افکار و روحیاتم را برهم زده و روز به روز افسرده تر شده و آرزوم داتشم هر طور شده ازدواج کنم و بروم دنبال زندگی ام تا از دست آن ها راحت شوم.
در هر ثانیه و دقیقه با ترس و وحشت زندگی می کنم، آن ها با چنان خشونت و عصبانیتی با من برخورد می کنند که واقعا احساس نا امنی کرده و دوست دارم از خانه فرار کنم، شب ها کابوس می بینم و از این وضعیت خسته شده ام و تصور می کنم مرگ پایان همه این بدبختی ها است.خشونت از نوع فیزیکی و روانی، فرقی نمی کند، خشونت است و شاید بسیاری از زنان و دختران اسیر چنین رفتارهایی از سوی مردا خانواده هستند بر این اساس با زهرا استواری متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی در این زمینه گفت و گویی انجام داده ایم تا روش های رفتار با چنین افراد عصبی و خشن را فرا گرفته و بدانند که برای امنیت جان خود چه اقداماتی باید انجام دهند:*خشم تهاجمی خطرناک تر از انفعالی است
زهرا استواری متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: رفتارهای عصبی و پرخاشگر برخی از مردم بویژه قشر آقایان ریشه در گذشته آنان دارد و لذا نخستین مرحله شناخت و تمیز افراد با خصوصیات خشن و عصبی از افراد آرام و کم استرس است، به نوعی بازخوانی رشد افراد در مراحل کودکی و نوجوانی آن ها است.
وی افزود: عصبانیت یک احساس سالم و طبیعی است و به خودی خود یک مشکل محسوب نمی شود اما زمانی که عصبانیت باعث شود کنترل رفتار و عقلانیت خود را از دست دهید، مستلزم ریشه یابی است تا علت خشم و مشکل را دریافت و در صدد رفع آن شد.
استواری گفت: خشم منفعل به سختی قابل تشخیص است، چرا که دلیل آن سرکوب شده و حتی ممکن است متوجه نشوید که عصبانی هستید. از این رو مشاوره راه خوبی برای کمک به یافتن دلایل خشم و روان گستیختگی است و در عین حال کمک خواهد کرد تا با آن مبارزه کنید.
استواری تاکید کرد: خشم تهاجمی، به مراتب خطرناک تر از خشم انفعالی است، زیرا می تواند منجر به آسیبهای فیزیکی به خود و دیگران یا اینکه به اموال شود. ممکن است از احساسات خود آگاه باشید، اما همیشه نتوانید، درک کنید که چه چیزی باعث این خشم تهاجمی شده است. گاهی اوقات ممکن است علت آن یک بیماری موسوم به اختلال متناوب بروز خشم ناگهانی باشد. با این حال انواع خشم ها، تهاجمی و کنترل شده نیستند.
این متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی گفت: تحریک پذیری، جدایی عاطفی، ابراز احساسات ناگهانی، مشکل کنترل افکار، انگیزه آسیب رساندن به خود و دیگران، تپش قلب، افزایش فشار در ناحیه قفسه سینه، سردرد، فشار در حفره سر و یا سینوس، افزایش فشار خون و خستگی مفرط، از جمله علائم هشدار دهندهای بروز خشم و عصبانیت است.**چرا عصبانی و پرخاشگر میشویم؟
استواری اظهارداشت: محققان علوم زیستی دریافته اند، اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، زوال عقل و بیماری آلزایمر موجب بروز خشم کنترل نشده و پرخاشگری میشود.
وی اضافه کرد: مسائل مربوط به سلامت فیزیولوژیکی مانند فشار خون بالا، حمله قلبی، سکته مغزی، مشکلات گوارشی نیز میتواند رفتارهای پرخاشگرانه و گاهی اوقات خشونت بار را سبب شود. اما سوال این جاست که آیا بر عکس آن هم صادق است؟ آیا خشم غیرقابل کنترل و پرخاشگری علت برخی از این بیماریها است؟ نظر محققان در این زمینه مثبت است و معتقد هستند که می تواند عکس آن نیز صادق باشد.**چگونه می توان خشم و پرخاشگری را کنترل کرد
این متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی گفت: برای کنترل خشم و عصبانیت و کاهش استرس خود یا فرد مبتلا می توان با روش های عملی پیاده روی، دویدن، شنا، یوگا، تمرینات مدیتیشن یا هرگونه فعالیت ورزشی و تمدد اعصاب به همراه تمرینات تنفسی راههای بروز مجدد روان گسیختگی را به نحو چشمگیری کاهش داد و یا از بین برد.
استواری به کسانی که در بین اعضای خانواده خود با چنین افرادی در ارتباط هستند، توصیه کرد: راهکار دیگر برای کاهش پرخاشگری، این است که خلاقیت خود را حفظ کنید، با نوشتن، گوش کردن به موسیقی و کشیدن نقاشی حتی الامکان استرس و اضطراب بوجود آمده در خود یا فرد عصبانی را کنترل کنید.
این روان درمانگر بالینی افزود: ضمن کنترل اعصاب در خصوص احساسات خود با یک دوست صحبت کنید، در جهت رهایی از افکاری که شما را عصبانی میکند، گام بردارید، از آشامیدن مایعات الکل دار و استعمال مواد روانگردان که خشم را وخیم ترمی کنند، خودداری شود، البته اگر احساس کردید، نمی توانید اختلال بوجود آمده را کنترل کنید، با یک متخصص و مشاوره حرفه ایی موضوع را در میان گذارید.*خشونت های خانگی را با شماره 123 اطلاع دهید
اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعلام کرده و از هموطنان خواسته است، تا خشونت های خانگی به ویژه کودک آزاری و همسر آزاری را با مرکز اورژانس اجتماعی یا شماره تلفن 123 درمیان بگذارند.
اورژانس اجتماعی، شامل تلفن ۱۲۳ و مراکز بحران و مراکز سیار مشاوره در سال ۱۳۷۸، تاسیس شد و به تدریج در شهرهای کوچک هم گسترش یافت.
اورژانس اجتماعی یکی از برنامههای مداخله ای با هدف پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به شمار می رود که خدمات خود را از طریق خط تلفن 123، تیم سیار اورژانس و
مشکلات مدنظر اورژانس اجتماعی در درجه اول خشونت های خانگی به ویژه کودک آزاری، بعد، همسر آزاری است و بعد از اینها خودکشی در اولویت قرار دارد.
براساس آیین نامه خدمات فوریت های اجتماعی که در هیات وزیران تصویب شده٬ مراکز اورژانس اجتماعی زیر نظر سازمان بهزیستی و وزارت کار٬ موظف هستند به افرادی که خشونت خانگی دیدهاند٬ از جمله کودکان و همسران و معلولان خدمات فوری ارائه دهند.
زهرا استواری متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: رفتارهای عصبی و پرخاشگر برخی از مردم بویژه قشر آقایان ریشه در گذشته آنان دارد و لذا نخستین مرحله شناخت و تمیز افراد با خصوصیات خشن و عصبی از افراد آرام و کم استرس است، به نوعی بازخوانی رشد افراد در مراحل کودکی و نوجوانی آن ها است.
وی افزود: عصبانیت یک احساس سالم و طبیعی است و به خودی خود یک مشکل محسوب نمی شود اما زمانی که عصبانیت باعث شود کنترل رفتار و عقلانیت خود را از دست دهید، مستلزم ریشه یابی است تا علت خشم و مشکل را دریافت و در صدد رفع آن شد.
استواری گفت: خشم منفعل به سختی قابل تشخیص است، چرا که دلیل آن سرکوب شده و حتی ممکن است متوجه نشوید که عصبانی هستید. از این رو مشاوره راه خوبی برای کمک به یافتن دلایل خشم و روان گستیختگی است و در عین حال کمک خواهد کرد تا با آن مبارزه کنید.
استواری تاکید کرد: خشم تهاجمی، به مراتب خطرناک تر از خشم انفعالی است، زیرا می تواند منجر به آسیبهای فیزیکی به خود و دیگران یا اینکه به اموال شود. ممکن است از احساسات خود آگاه باشید، اما همیشه نتوانید، درک کنید که چه چیزی باعث این خشم تهاجمی شده است. گاهی اوقات ممکن است علت آن یک بیماری موسوم به اختلال متناوب بروز خشم ناگهانی باشد. با این حال انواع خشم ها، تهاجمی و کنترل شده نیستند.
این متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی گفت: تحریک پذیری، جدایی عاطفی، ابراز احساسات ناگهانی، مشکل کنترل افکار، انگیزه آسیب رساندن به خود و دیگران، تپش قلب، افزایش فشار در ناحیه قفسه سینه، سردرد، فشار در حفره سر و یا سینوس، افزایش فشار خون و خستگی مفرط، از جمله علائم هشدار دهندهای بروز خشم و عصبانیت است.
استواری اظهارداشت: محققان علوم زیستی دریافته اند، اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، زوال عقل و بیماری آلزایمر موجب بروز خشم کنترل نشده و پرخاشگری میشود.
وی اضافه کرد: مسائل مربوط به سلامت فیزیولوژیکی مانند فشار خون بالا، حمله قلبی، سکته مغزی، مشکلات گوارشی نیز میتواند رفتارهای پرخاشگرانه و گاهی اوقات خشونت بار را سبب شود. اما سوال این جاست که آیا بر عکس آن هم صادق است؟ آیا خشم غیرقابل کنترل و پرخاشگری علت برخی از این بیماریها است؟ نظر محققان در این زمینه مثبت است و معتقد هستند که می تواند عکس آن نیز صادق باشد.
این متخصص روان درمانگر و مشاوره روانشناس بالینی گفت: برای کنترل خشم و عصبانیت و کاهش استرس خود یا فرد مبتلا می توان با روش های عملی پیاده روی، دویدن، شنا، یوگا، تمرینات مدیتیشن یا هرگونه فعالیت ورزشی و تمدد اعصاب به همراه تمرینات تنفسی راههای بروز مجدد روان گسیختگی را به نحو چشمگیری کاهش داد و یا از بین برد.
استواری به کسانی که در بین اعضای خانواده خود با چنین افرادی در ارتباط هستند، توصیه کرد: راهکار دیگر برای کاهش پرخاشگری، این است که خلاقیت خود را حفظ کنید، با نوشتن، گوش کردن به موسیقی و کشیدن نقاشی حتی الامکان استرس و اضطراب بوجود آمده در خود یا فرد عصبانی را کنترل کنید.
این روان درمانگر بالینی افزود: ضمن کنترل اعصاب در خصوص احساسات خود با یک دوست صحبت کنید، در جهت رهایی از افکاری که شما را عصبانی میکند، گام بردارید، از آشامیدن مایعات الکل دار و استعمال مواد روانگردان که خشم را وخیم ترمی کنند، خودداری شود، البته اگر احساس کردید، نمی توانید اختلال بوجود آمده را کنترل کنید، با یک متخصص و مشاوره حرفه ایی موضوع را در میان گذارید.
اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعلام کرده و از هموطنان خواسته است، تا خشونت های خانگی به ویژه کودک آزاری و همسر آزاری را با مرکز اورژانس اجتماعی یا شماره تلفن 123 درمیان بگذارند.
اورژانس اجتماعی، شامل تلفن ۱۲۳ و مراکز بحران و مراکز سیار مشاوره در سال ۱۳۷۸، تاسیس شد و به تدریج در شهرهای کوچک هم گسترش یافت.
اورژانس اجتماعی یکی از برنامههای مداخله ای با هدف پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به شمار می رود که خدمات خود را از طریق خط تلفن 123، تیم سیار اورژانس و
مشکلات مدنظر اورژانس اجتماعی در درجه اول خشونت های خانگی به ویژه کودک آزاری، بعد، همسر آزاری است و بعد از اینها خودکشی در اولویت قرار دارد.
براساس آیین نامه خدمات فوریت های اجتماعی که در هیات وزیران تصویب شده٬ مراکز اورژانس اجتماعی زیر نظر سازمان بهزیستی و وزارت کار٬ موظف هستند به افرادی که خشونت خانگی دیدهاند٬ از جمله کودکان و همسران و معلولان خدمات فوری ارائه دهند.
100 هزار دانشآموز در خطر اعتیاد
ربطی ندارد چه سالی بوده باشد و کدام مدیر، گویا کار مسئولان دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش انکار اعتیاد دانشآموزان است و دادن آمار ناچیز که «ببینید از هر دوهزار دانشآموز یک نفر درگیر اعتیاد به موادمخدر است، کلا روی هم 10هزار نفر هم نمیشوند». به گزارش سلامت نیوز به نقل از رزنامه همشهری ،اما کوچهها و نیمکتهای پارک و کافههای سطح شهر عیان و بیپروا چیز دیگری میگویند؛ پسران نوجوانی که هنوز پشت لبشان سبز نشده اما سیگار دستشان است و دور هم بنگ میکشند و دخترکانی که تازه صورتشان از جوش دوره بلوغ ورم کرده اما در تولدها و دورهمیهایشان گل میزنند و قرص روانگردان بالا میاندازند.
حتی کار به جایی کشیده که دخترکان 13، 14ساله بدون ترس و واهمه از قوانین و مقررات سختگیرانه در دستشویی مدرسهای قرص روانگردان میخورند و کارشان به بیمارستان میکشد و از کیف 2پسر در یکی از مدارس دیگر در شهری دورتر هروئین و کوکایین پیدا میشود و از آنها اعتراف میگیرند که «مجبوریم بعد از مدرسه برویم کمک برادر و پدرمان موادفروشی».هشدار پلیس، انکار آموزش و پرورش
حالا بیش از 15سال است که ستاد مبارزه با موادمخدر روی اعتیاد نوجوانان متمرکز شده و جامعه هدف خود را مدارس قرار داده است، بهزیستی هم بهعنوان یک دستگاه متولی در کنار این ستاد نقش متولی و برنامهریز برای پیشگیری از شیوع بیشتر این اپیدمی را به عهده دارد.
حالا بیش از 15سال است که ستاد مبارزه با موادمخدر روی اعتیاد نوجوانان متمرکز شده و جامعه هدف خود را مدارس قرار داده است، بهزیستی هم بهعنوان یک دستگاه متولی در کنار این ستاد نقش متولی و برنامهریز برای پیشگیری از شیوع بیشتر این اپیدمی را به عهده دارد.
پلیس با اینکه نهاد نظامی-امنیتی است اما بیپرواتر از آموزش و پرورش در اینباره صحبت میکند و هشدارهای جدی را به خانوادهها میدهد. بهطور نمونه سردار مسعود زاهدیان، رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر در فروردینماه امسال گفته بود: «20هزار خردهفروش در اطراف 2هزار مدرسه دستگیر شدند و 3هزار تن موادمخدر از آنها گرفتیم.»
یا سرهنگ محمد بخشنده، رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر تهران بزرگ نسبت به مصرف بالای گل در میان نوجوانان هشدار داده و از خانوادهها خواسته بود نظارت خود را بر فرزندانشان بیشتر کنند؛ «مصرف گل در بین نوجوانان رو به افزایش است و آنها میتوانند از طریق برخی اپلیکیشنها بهراحتی به موادمخدر دست پیدا کنند، بنابراین به خانوادهها توصیه میکنم برای نوجوانان زیر ۱۸سال یا گوشی موبایل تهیه نکنند یا اینکه بر گوشی آنها نظارت بیشتری داشته باشند.»آموزش و پرورش: 100هزار دانشآموز در خطر اعتیاد
آموزش و پرورش تحت فشار این نهادهای متولی و در نهایت وزارت کشور، دفتر آسیبهای اجتماعی که در طول دهه80 فعالیت کمرنگی داشت و عملا بدون کاربرد مانده بود را دوباره در داخل معاونت تربیتبدنی رونق داد تا بتواند بازوی شناخت و پیشگیری در برابر آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد در بین دانشآموزان باشد.
آموزش و پرورش تحت فشار این نهادهای متولی و در نهایت وزارت کشور، دفتر آسیبهای اجتماعی که در طول دهه80 فعالیت کمرنگی داشت و عملا بدون کاربرد مانده بود را دوباره در داخل معاونت تربیتبدنی رونق داد تا بتواند بازوی شناخت و پیشگیری در برابر آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد در بین دانشآموزان باشد.
آنها سپس با کمک معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه، بهزیستی و ستاد مبارزه با موادمخدر و 6نهاد دیگر طرح نماد «نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان» را در سال95 بهصورت پایلوت در نظرآباد استان البرز آغاز کردند و در سال سوم طرح یعنی 1397، آنطور که رستم وندی، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور به ایسنا گفته 27میلیارد تومان برای اجرای نماد به آموزش و پرورش اختصاص دادند.
نتایج بیرونآمده از این طرح درخصوص اعتیاد -آنطور که منصور کیایی، مدیرکل دفتر مراقبت از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش گفته- این است: «حدود ۱۰۰هزار نفر از دانشآموزان کشور در معرض خطر اعتیاد هستند؛ بهطوری که برخی از این دانشآموزان یا تجربه مصرف را داشته یا در معرض این آسیب قرار دارند. اما حدود ۱۰هزار نفر از دانشآموزان کشور از نظر اعتیاد در مرحلهای قرار دارند که پس از تجربه مصرف اولیه به مصرف خود
ادامه داده و امروزه نیازمند درمان هستند.»
این آمار سال96 را بگذارید در کنار آمار سال86 که ستاد مبارزه با موادمخدر آمار دانشآموزان در معرض اعتیاد را 30هزار نفر عنوان کرده بود.کمبود مشاوره برای پیشگیری از اعتیاد در مدارس
اما آیا واقعا آموزش و پرورش آموزش پیشگیری از اعتیاد را در مدارس جدی گرفته است یا نه؟ نوع آموزشها چگونه است؟ از روی کتاب یا با متد آموزشی جدید و مدارس چقدر در این زمینه موفق عمل میکنند؟
اما آیا واقعا آموزش و پرورش آموزش پیشگیری از اعتیاد را در مدارس جدی گرفته است یا نه؟ نوع آموزشها چگونه است؟ از روی کتاب یا با متد آموزشی جدید و مدارس چقدر در این زمینه موفق عمل میکنند؟
سیدمحمد مرد، مدیر دبیرستان پسرانه و دارای دکترای علوم تربیتی در اینباره به همشهری توضیح میدهد: «با تغییر نظام آموزشی جدید به 6-3-3، در کتابهای مهارت زندگی و علوم اجتماعی به بحث موادمخدر و اعتیاد و برخی دیگر از آسیبهای اجتماعی اشاره شده و معلمان هم موظفند در کلاس درس به این موضوعات بپردازند.
اما این بهتنهایی کافی نیست و باید آموزشها در این زمینه گستردهتر و با برنامه مستمر و دقیقتر اجرا شود. واقعیت این است که مسائل و آسیبهای دوره بلوغ متعدد است اما اغلب مدارس نیروی مشاوره ندارند یا اگر دارند یک نفر است که نمیتواند به همه مسائل نوجوانان بپردازد. این کمبود نیرو و امکانات دقیقا همان نقطهضعف آموزش و پرورش در آسیبهای اجتماعی است که باید آن را برطرف کند.»فقط مدارس در بحث اعتیاد مقصر نیستند
سیدمحمد مرد، معتقد است مسئلهای مانند اعتیاد چندوجهی است و از درون خانواده و جامعه آغاز میشود و آثار آن در مدرسه هم نمایان میشود. اینکه ما تکبعدی مدرسه را در این زمینه مقصر بدانیم قطعا اشتباه است و چاره راه نیست. باید در این زمینه دستگاههای متولی مراقب نهاد خانواده و سایر بسترهای اجتماعی هم باشند و البته در کنارش از پتانسیل آموزش و پرورش برای نگهداری و مراقبت بیشتر و بهتر هم استفاده کنند.»خانوادههای درگیر کنکور دغدغه اعتیاد فرزندشان را ندارند
او باور به آموزش پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارس را یکی از نقاط قوت آموزش و پرورش در سالهای اخیر دانست و گفت که امکان ورود مدارس به طرح مسائلی مانند اعتیاد در کلاسهای درس نسبت به گذشته بهتر شده است؛ «ما در سالهای قبل در این زمینه کمفروغ و با ترس و لرز ورود پیدا میکردیم اما حالا نه، ولی مشکل جدی اینجاست که همچنان سیستم آموزشی کشور و خانوادهها مسائل درسی را جدیتر از موارد تربیتی میبینند.
سیدمحمد مرد، معتقد است مسئلهای مانند اعتیاد چندوجهی است و از درون خانواده و جامعه آغاز میشود و آثار آن در مدرسه هم نمایان میشود. اینکه ما تکبعدی مدرسه را در این زمینه مقصر بدانیم قطعا اشتباه است و چاره راه نیست. باید در این زمینه دستگاههای متولی مراقب نهاد خانواده و سایر بسترهای اجتماعی هم باشند و البته در کنارش از پتانسیل آموزش و پرورش برای نگهداری و مراقبت بیشتر و بهتر هم استفاده کنند.»
او باور به آموزش پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارس را یکی از نقاط قوت آموزش و پرورش در سالهای اخیر دانست و گفت که امکان ورود مدارس به طرح مسائلی مانند اعتیاد در کلاسهای درس نسبت به گذشته بهتر شده است؛ «ما در سالهای قبل در این زمینه کمفروغ و با ترس و لرز ورود پیدا میکردیم اما حالا نه، ولی مشکل جدی اینجاست که همچنان سیستم آموزشی کشور و خانوادهها مسائل درسی را جدیتر از موارد تربیتی میبینند.
بهطور مثال آنقدر که خانوادهها بهواسطه کنکور دغدغه بهکارگیری معلم خوب و مطرح در زمینه ریاضی و زیست و شیمی و… در مدرسه را دارند، نگران مسائل تربیتی فرزندانشان و حضور یک مشاوره خوب و مجرب نیستند.
یا اگر ما برای مسائل درسی جلسهای برگزار کنیم، از 100نفر والدین 90نفر شرکت میکنند و بهشدت مطالبهگر هم هستند اما اگر جلسهای درخصوص بهداشت روانی و سلامت دانشآموزان برگزار کنیم، فقط 10نفر از والدین شرکت میکنند. آموزش و پرورش با اصلاح سیستم آموزشی باید کمک کند تا سلامت روحی و جسمی دانشآموزان در اولویت خانوادهها قرار گیرد.»دسترسی دوساعته به یک یا 2نوع ماده مخدر
نرگس طلایی، مشاور خانواده و دارای دکترای روانشناسی 3سال روی 25دبیرستان دخترانه و پسرانه منطقه3، 7 و 15 تحقیقات میدانی حول محور اعتیاد نوجوانان داشته و پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در این زمینه نوشته است.
نرگس طلایی، مشاور خانواده و دارای دکترای روانشناسی 3سال روی 25دبیرستان دخترانه و پسرانه منطقه3، 7 و 15 تحقیقات میدانی حول محور اعتیاد نوجوانان داشته و پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در این زمینه نوشته است.
او میگوید اعتیاد به موادمخدر و الکل در صدر آسیبهای اجتماعی این 25مدرسه که جمعا 5300دانشآموز داشته، قرار دارد؛ «از 10دانشآموز، 4نفر حداقل تجربه دوبار مصرف مشروبات الکلی و سیگار را داشتند. جمعا 211نفر دوبار در میهمانی یا دورهمیهای دوستانه ماده مخدر گل و شیشه را استفاده کرده بودند. 574دانشآموز عنوان کردند که در کمتر از 2ساعت میتوانند به یک یا 2نوع ماده مخدر دست پیدا کنند.»مشروبات الکلی و گل در صدر اعتیاد نوجوانان
این مشاور خانواده با تأکید بر اینکه ترس نوجوانان در استفاده از موادمخدر کاهش پیدا کرده، توضیح داد: « از 5300دانشآموز این مدارس، 72نفر به موادمخدر و مشروبات الکلی اعتیاد داشتند؛ 22نفر به گل، 18نفر به کراک و شیشه، 14نفر به الکل و بقیه به سیگار. البته 176نفر هم مصرف حداقل یکبار قلیان در هفته را تأیید کردند و 55دانشآموز هم گفتند که در میهمانیها و دورهمیهای دوستانه قرص روانگردان استفاده میکنند. لازم به توضیح است که از این 25مدرسه 9مورد آن غیردولتی بودند.»امنترین اماکن استفاده از موادمخدر در بین نوجوانان
طلایی بیشترین حجم مراجعه خانوادهها برای مشاوره را در زمینه اعتیاد دانست و گفت که این مختص یک منطقه یا طبقه خاص در خانواده نیست؛ «اگرچه میزان مصرف مواد بین نوجوانان مناطقی مانند شوش، خاک سفید، اتابک، برخی مناطق استان البرز، دره فرحزاد و چند نقطه دیگر بالاست اما بسیاری از مراجعان ما از مناطق مرفهنشین تهران هستند که فرزندانشان مبتلا به اعتیاد هستند و نیاز به درمان دارند.
این مشاور خانواده با تأکید بر اینکه ترس نوجوانان در استفاده از موادمخدر کاهش پیدا کرده، توضیح داد: « از 5300دانشآموز این مدارس، 72نفر به موادمخدر و مشروبات الکلی اعتیاد داشتند؛ 22نفر به گل، 18نفر به کراک و شیشه، 14نفر به الکل و بقیه به سیگار. البته 176نفر هم مصرف حداقل یکبار قلیان در هفته را تأیید کردند و 55دانشآموز هم گفتند که در میهمانیها و دورهمیهای دوستانه قرص روانگردان استفاده میکنند. لازم به توضیح است که از این 25مدرسه 9مورد آن غیردولتی بودند.»
طلایی بیشترین حجم مراجعه خانوادهها برای مشاوره را در زمینه اعتیاد دانست و گفت که این مختص یک منطقه یا طبقه خاص در خانواده نیست؛ «اگرچه میزان مصرف مواد بین نوجوانان مناطقی مانند شوش، خاک سفید، اتابک، برخی مناطق استان البرز، دره فرحزاد و چند نقطه دیگر بالاست اما بسیاری از مراجعان ما از مناطق مرفهنشین تهران هستند که فرزندانشان مبتلا به اعتیاد هستند و نیاز به درمان دارند.
دسترسی به مواد بهخصوص قرصهای روانگردان، شیشه و گل از طریق موبایل بسیار آسان شده و مناطق در معرض خطر فقط روی نقشه جغرافیایی محدود نمیشود.»
او محل امن استفاده از موادمخدر را پارکهای در سطح شهر معرفی کرد: «در این تحقیق مشخص شد که در ابتدا پارکها، سپس میهمانیهای خانوادگی و دوستانه، دستشوییهای عمومی و اتاق خواب بیشترین مکانهایی هستند که نوجوانان برای مصرف مواد انتخاب میکنند.»مداخلات پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارسعلی محمد زنگانه، مدیرکل پیشگیریهای فرهنگی و اجتماعی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه
چند سال قبل به این جمع بندی رسیدیم که برنامههای مناسب برای پیشگیریهای رشد مدار ذیل پیشگیریهای اجتماعی، مغفول مانده است؛ از اینرو با کمک دانشگاه علوم بهزیستی، کارگاه رشدمدار مستقر و در آن کارگاهها، خلأها شناسایی شد.پیشگیری رشدمدار جامعه هدف مشخص دارد و جامعه هدف آن همه آحاد جامعه زیر 18سال است. مداخلات پیشگیری رشدمدار به 3 دسته مدرسه محور، خانواده محور و جامعه محور تقسیم میشود.
چند سال قبل به این جمع بندی رسیدیم که برنامههای مناسب برای پیشگیریهای رشد مدار ذیل پیشگیریهای اجتماعی، مغفول مانده است؛ از اینرو با کمک دانشگاه علوم بهزیستی، کارگاه رشدمدار مستقر و در آن کارگاهها، خلأها شناسایی شد.پیشگیری رشدمدار جامعه هدف مشخص دارد و جامعه هدف آن همه آحاد جامعه زیر 18سال است. مداخلات پیشگیری رشدمدار به 3 دسته مدرسه محور، خانواده محور و جامعه محور تقسیم میشود.
در ادامه این سؤال مطرح شد که آموزش را از کجا شروع کنیم مدرسه، جامعه یا خانواده و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اگر پیشگیری رشدمدار از مدرسه آغاز شود، از مدرسه محور میتوان به جامعه محور و خانواده محور هم رسید.پیشگیری رشدمدار مدرسه محور همان نماد (نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان) است که مدلی برای آن توسط مرکز مطالعات جرم شناسی دانشگاه تهران تهیه و طراحی شده است.
یک مدل ائتلافی هم در کمیته علمی اجرایی تعریف شده که سند پروژه است. این طرح در 72مدرسه کشور در 6استان بهصورت آزمایشی اجرا شد و با توجه به بازخورد گرفته شده، قرار شد پایلوت جامع در کل مدارس یک شهرستان با مداخلات نظام ارجاع انجام شود که در شهرستان نظرآباد استان البرز در سال تحصیلی 97-96این طرح پیاده شد.
در سال تحصیلی جاری هم از هر استان در یک مدرسه طرح اجرا شد و تا پایان برنامه ششم توسعه 105هزار مدرسه تحت پوشش نظام مراقبت اجتماعی قرار میگیرند. در این نظام دانشآموزان در معرض آسیبهای اجتماعی شناسایی و سپس درصورت لزوم در اختیار اورژانس قرار میگیرند. عمده خدمات مشاورهای با کمک مشاور و مربی مدارس انجام میشود.
عمده مداخلات معلم محور است که در حوزه تربیت دانشآموزان بسیار تأثیرگذار است و آنان موارد را به مشاور ارجاع میدهند. موارد مورد نیاز مربوط به خانواده هم به مراکز مشاوره انجمن اولیا و مربیان که 350مرکز است، فرستاده میشود. اگر مداخلات به داخل آموزش و پرورش حل شود، نیاز به ارجاع به عضو ائتلاف نخواهد بود درغیر این صورت پرونده به مراکز دستگاههای همکار مانند اورژانس و بهزیستی ارجاع داده میشود.
این سامانه کاملا هوشمند است و با وجود اینکه در کشور گروهی کار کردن را بلد نیستیم و بیشتر کارها بهصورت فردی انجام میشود، در این طرح شاهد کار شبکهای و ائتلافی هستیم.
با تغییر نظام آموزشی جدید به 6-3-3، در کتابهای مهارت زندگی و علوم اجتماعی به بحث موادمخدر و اعتیاد و برخی دیگر از آسیبهای اجتماعی اشاره شده و معلمان هم موظفند در کلاس درس به این موضوعات بپردازند. اما این بهتنهایی کافی نیست و باید آموزشها در این زمینه گستردهتر و با برنامه مستمر و دقیقتر اجرا شود
حدود ۱۰۰هزار نفر از دانشآموزان کشور در معرض خطر اعتیاد هستند و حدود ۱۰هزار نفر از دانشآموزان کشور از نظر اعتیاد در مرحلهای قرار دارند که پس از تجربه مصرف اولیه به مصرف خود ادامه داده و امروزه نیازمند درمان هستند
فرد کمتر از 18 سال کودک به حساب میآید
پیمان حقوق کودک قدرتمندترین پیمان نامه در جهان است
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس، فریبا نظری مشاور وزیر کشور و مدیرکل امور زنان و خانواده در کنفرانس منطقهای حقوق کودک بیان کرد: کودک به دلیل نزدیک بودن به مبداء فطرت و داشتن دلی پاک مینهای برای تربیتپذیری دارد و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است.همچنین مهربانی و انس با کودک نقش مهمی برای شکوفایی استعدادهایش دارد. همانطور که رسول اکرم (ص) رفتار مناسب و مهربانانهای با کودکان داشتند و الگویی برای ما هستند حقوق کودک امروزه باید مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: شاید در گذشتههای دور حقوق کودکان مورد توجه قرار نمیگرفت ولی از تاریخ 20 نوامبر 1989 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در جهان توانست مواردی را تحت عنوان پیمان نامه حقوق کودک تصویب کند که این پیمان نامه قدرتمندترین پیمان نامه در جهان است و تاکید دارد هر شخصی که کمتر از 18 سال سن دارد کودک به حساب میآید و به دور از هر گونه تعصب، نژاد و عقایدی باید به حقوق آنان توجه شود.
نظری ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران ضمن پذیرفتن این پیمان نامه برای رشد و بالندگی کودکان خود و افرادی که پناهنده شدهاند مواردی را در نظر گرفته است. ایران همواره پذیرای پناهندگان علیالخصوص پناهندگان عراقی و افغانی بوده است.
وی گفت: اجرای فرمان رهبر معظم انقلاب در خصوص تحصیل کودکان مهاجر که در سال جاری 480 هزار نفر از دانشآموزان کشور را تشکیل میدهد از مواردی است که باید به آن توجه کرد. لیکن کمبود فضای آموزشی نیز در این میان مورد توجه است.
مشاور وزیر کشور بیان کرد: پیگیری موارد کودکان معلول پناهنده از موارد مهمی است که توسط رهبر معظم انقلاب به آن اشاره شده است. همینطور رهبر انقلاب پیگیری موارد مربوط به زنان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج کردهاند را مشخص کرده و به موجب آن برای فرزند با تقاضای مادر تا سن 18 سالگی شناسنامه ارائه میشود و فردی که بالای 18 سال سن داشته باشد میتواند شخصا شناسنامه دریافت کند.
نظری گفت: استفاده از ظرفیت دفاتر امور بانوان از طریق کارگروه بانوان و خانواده که وظیفه هماهنگ سازی دستگاههای اجرایی مرتبط را عهده دارد از موارد مهم رسیدگی به حقوق کودک است.همچنین تدوین سندی که اولویتهای راهبردی امنیت کودکان را مورد بررسی قرار میدهد در صورت اجرایی شدن گام مهمی را در موضوع تامین امنیت کودکان خواهد برداشت.
وی افزود: اقدامات غربالگری، آموزش و توانمندسازی دانشآموزان در برابر عوامل پرخطر و آسیبهای اجتماعی از موارد مهمی است که باید انجام شود. همچنین رسیدگی به معضل کودکان با موضوع مبارزه با کودک آزاری و بازدید از مراکز سازماندهی کودکان خیابانی و کار از موارد مهمی است که توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید است.
اشتراک در:
پستها (Atom)
پست ویژه
خطر اجرای حکم قطع انگشتان دست هادی رستمی
*هادی رستمی به اتفاق دو زندانی دیگر مهدی شرفیان و مهدی شاهیوند که به اتهام سرقت به قطع انگشتان دست راست محکوم شده اند با خطر اجرای حکمشان د...