Translate

۱۱ بهمن ۱۳۹۸

مشکلات اقوام ایرانی

واژه قومیت بیشتر استفاده کاربردى دارد و برداشت‏هاى متفاوتى از آن صورت گرفته است. در این میان تعریف آنتونى اسمیت داراى کاربرد بالایى است: «قوم عبارت از یک جمعیت انسانى مشخص با یک افسانه اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگى، پیوند با یک سرزمین تاریخى یا وطن و میزانى از حس منافع و مسئولیت است» که عناصر محورى هویت، اعتقاد، آگاهى و فرهنگ مشترک را داراست.
نتیجه تصویری برای قومیت ایران
اکنون باید بدانیم هویت ملى  یا (حقوق شهروندى) چه ارتباطی با هم دارند؟
در هویت ملى این سؤال مطرح است که فرد خود را عضو چه واحد سیاسى مى‏داند و تا چه اندازه احساس بیگانگى او با واحد سیاسى عمیق است و افراد ساکن در یک جغرافیاى سیاسى خاص و تحت حاکمیت قوانین حاکم بر آن، آیا از لحاظ روانى نیز خود را عضو آن واحد مى‏دانند. هویت ملى داراى وجوهى است، از جمله با حقوق شهروندى و شهروند ملى رابطه نزدیکى دارد که به طور سنتى به برابرى انسان‏هایى که عضویت یک دولت ملى را پذیرفته‏اند تأکید شده است. براى این افراد سواى تمایزات نژادى، زبانى و قومى، حقوقى هست که اهم این حقوق عبارتند از:
1.
  برابرى در فرصت دست‏یابى به مقامات سیاسى و ادارى جامعه؛
2.
   برابرى در فرصت‏هاى اساسى مانند تحصیلات، شغل مناسب و امکانات رفاهى؛
3.
    تساوى در حقوق و امتیازات قانونى؛
4.
    برابرى در حقوق مربوط به مشارکت سیاسى و وظایف آن.
اعضاى یک ملت اگر احساس کنند که در دست‏یابى به حقوق مذکور , موقعیتى برابر با یکدیگر دارند , هویت ملى بحران کمترى خواهد داشت؛ اما اگر اقوامى نتوانند خود را با فرایند ملت‏ سازى، ادبیات ملى، زبان رسمى، تعلیمات عمومى و مذهب رسمى هماهنگ سازند به حد شهروند درجه دوم سقوط کرده و از حقوق محروم مى‏شوند و به حاشیه رانده شده و احساس محرومیت کرده و موجب تقویت هویت‏هاى مادون ملى (مانند قومیت، نژاد، محله‏گرایى و...) مى‏شود و محرکى براى دست زدن به اعمال سیاسى و خشونت و... مى‏گردد، به خصوص در کشورهاى با تفاوت قومى این مشکلات بیشتر مطرح مى‏شود. براى مثال آنچه امروز اقوام ایرانى مى‏نامیم، قاعدتاً ایرانى هستند و تعریفى که از خود ارائه مى‏دهند هم ایرانى است، یعنى هویت ملى‏شان ایرانى است و هویت اجتماعى‏شان بلوچ، ترکمن، خراسانى، کرمانى، فارس و خوزستانى و... است.
اقوام در ایران‏
اگر همنوایى، همدلى و همزیستى مسالمت‏آمیز و برادرانه را قاعده کلى حاکم بر مناسبات اقوام ایرانى بدانیم، در برهه‏هایى نیز بر این روابط , سطوح مختلفى از تنش، منازعه و بحران حاکم شده است. وقوع منازعات قومى در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا، بلوچستان و خوزستان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از مهم‏ترین چالش‏هاى نظام جمهورى اسلامى در دهه اول بوده است که آثار و عواقب زیانبارى را بر این مناطق و بر ساخت سیاسى کشور و نیز بر روابط و مناسبات سیاسى، اجتماعى و فرهنگى اقوام وارد کرده است.
اقوام از نظر زبان و گویش‏
علاوه بر قومیت اصلى فارسى‏زبانان که حدود 60% از جمعیت کشور را شامل مى‏شود، حدود ده قوم دیگر با زبان‏ها و گویش‏هاى متفاوت وجود دارد، از جمله:
ترک‏ها، کردها، لرها، عرب‏ها، ترکمن‏ها و تالشى‏ها.
 اقوام از نظر مذهب
دین نیز مایه گوناگونى قومى و نیز عامل همبستگى بوده است. وجود پیروان‏هاى دینى مثل ارامنه، آسورى، یهودى، زرتشتى و مندایى و در بین مسلمانان مذاهب مختلفى چون اسماعیلى (هفت امامى)، شیعه جعفرى (دوازده امامى) یا سنى (حنبلى - شافعى - حنفى) وجود دارد.
تیپ‏شناسى اقوام در ایران‏
سرزمین ایران در مقوله تنوع زبانى و قومى در جهان با 24 درصد همانندى در رتبه شانزدهم است و تانزانیا با 7 درصد همانندى در رتبه اول است .
در ایران اگر چه فارسى‏زبانان با بیش از 60 درصد جمعیت، اکثریت دارند، لیکن وجود شش قومیت عمده در درون این واحد ملى و تأثیرات شگرف آنها بر سیر تحولات تاریخى واقعیتى انکارناپذیر است و مى‏تواند مبناى پیش‏بینى وضعیت آینده امنیتى کشور باشد.
1- قوم ترک‏
2- قوم کرد
3- قوم لر
4-قوم بلوچ‏
5-قوم عرب‏
6-قوم ترکمن‏
بررسى پیشینه تاریخى اقوام در ایران نشان مى‏دهد که گروه‏هاى قومى از قوانین تبعیض‏آمیز به ویژه در مورد زبان، مذهب و حقوق مدنى آزرده بودند. در انقلاب مشروطه حقوق این گروه‏ها در نظر گرفته نشد و در زمان پهلوى نیز نشر و توزیع روزنامه‏ها، مجلات و کتب زبان‏هاى قومى به شدت منع شده و حتى درج اسم مغازه‏ها و بنگاه‏هاى تجارى به زبان قومى ممنوع بود و پلیس در بعضى مناطق قومى حتى رفت و آمد اهالى را کنترل مى‏کرد. تبعیض در اختصاص وام بانک‏ها و ایجاد صنایع بین مناطق فارس‏نشین و مرکزى به نسبت مناطق قومى مشهود بود. مردم استان‏هاى فارس‏نشین 80 درصد شهرنشین شده‏اند، در حالى که مناطق مرزى مثل ایلام، کردستان و سیستان و بلوچستان حدود 20 درصد شهرنشین هستند.
استان‏هاى مرکزى و ترک‏زبان داراى رفاه هستند، اما کردستان و بلوچستان محرومند.
میزان ادغام جمعیت‏هاى قومى در بطن جامعه ایرانى نسبتاً پایین است؛ براى مثال کردها با حداقل ادغام از بالاترین میزان همبستگى و قوى‏ترین سازمان سیاسى برخوردارند.
موازى بودن شکاف قومى با شکاف‏هاى مذهبى و زبانى یا همان (شکاف متراکم) :
شکاف‏ها و تعارض گروه‏هاى متنوع نقش مهمى در میزان ثبات با ایجاد بى‏نظمى و ناامنى کشور دارد. این شکاف‏ها و تعارضات ممکن است متقاطع یا موازى، فعال یا غیر فعال، واحد یا متعدد باشند. تعداد گروه‏ها، موازى بودن آنها و فعال شدن شکاف‏ها موجب اختلاف با سایر مناطق و دولت مرکزى و در نتیجه بى‏ثباتى و ناامنى مى‏گردد که در ایران قابل مشاهده است، زیرا در اغلب مناطق قومى‏نشین کشور، تضاد قومى و نژادى با تضاد زبانى و تفاوت مذهبى همراه است، بدیهی است اگر این تضادها فعال شود و شکاف‏ها عمیق گردد موجب ناامنى خواهد گردید.
جامعه مدنى و گروه‏هاى قومى در ایران (قبل و پس از انقلاب اسلامى) :
قبل از استقرار دولت مدرن در ایران، تمایز دولت از اقوام آسان نبود، زیرا سران اقوام و قبایل در ساختار دولت حضور داشتند و دولت و اقوام ایرانى به یکدیگر وابسته بودند و نظام واحدى را تشکیل مى‏دادند که هویت ایرانى بود. دولت براى بسیج سپاه و اخذ مالیات و عوارض و تأمین امنیت مرزها متکى به گروه‏هاى قومى بود و گروه‏هاى قومى نیز در قدرت دولتى سهیم بودند و از آن منتفع مى‏شدند و اگر تعادل میان آن دو به هم مى‏خورد مجدداً این تعادل برقرار مى‏شد. اقوام فارس، ترک، کرد و لر و... به یگانگى تاریخى پاس و ماد و به اسطوره مشترک قوم آریا مى‏رسد. اختلاف لهجه و گویش‏هاى زبانى نیز حاکى از آن اصل مشترک است. همراهى اقوام بختیارى در دوران مشروطه به اشتراک عقیده با ایرانیان شیعه و تأکید کردها بر اصالت ایرانى خود و همراهى ایلات قشقایى در جریان ملى شدن صنعت نفت , حاکى از این وحدت ایران است.
با مطالعه قانون اساسى مى‏توان نادیده گرفتن اقوام ایرانی را نسبت به زیربناهاى حقوق شهروندى در اصول مختلف به شرح ذیل یافت:
-
حق مشارکت در امور سیاسى در اصل هفتم.
-
برخوردارى از حقوق مساوى در اصل نوزدهم که با صراحت مى‏گوید مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوى برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
-
برابرى همگان در مقابل قانون در اصل بیستم.
-
مصونیت جان و مال همگان در اصل بیست و پنجم.
-
ممنوعیت تفتیش عقاید مردم در اصل بیست و سوم.
-
برخوردارى همگان از امنیت فکرى در اصل بیست و پنجم.
-
حق ابراز عقیده به طرز عمومى در اصول بیست و چهارم و بیست و هفتم.
-
آموزش و پرورش رایگان براى همه در اصل سى‏ام.
-
برخوردارى همگان از مسکن مناسب در اصل سى و یکم.
-
برخوردارى عموم مردم از امنیت قضایى و حقوقى در اصل سى و دوم.
-
ابزارهاى جامعه مدنى یا نهادهاى میانجى دولت و مردم در اصل ششم و بیست و ششم آمده است که احزاب و جمعیت‏ها، انجمن‏هاى سیاسى و صنفى و انجمن‏هاى اسلامى یا پیروان‏هاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط بر این که اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند.
-
به رسمیت شناختن زبان‏هاى محلى اقوام ایرانى در کنار زبان ملى یعنى  زبان فارسى در اصل پانزدهم.
-
لزوم رعایت حقوق ایرانیان غیر مسلمان در اصول سیزدهم و چهاردهم.
-
آزادى فعالیت مطبوعات در اصل بیست و چهارم.
-
حق تشکیل اجتماعات و راهپیمایى‏ها در اصل بیست و هفتم.
لذا مى‏توان گفت آحاد ملت و کلیه شهروندان ایرانى به استثناء  تمایزات قومى و مذهبى , صاحب حق و قانون  هستند.
و در قسمت پایانی اشاره به مهمترین حقوق اولیه قومیت های ایرانی و میزان تاثیرات مثبت و آسیب های آن در صورت به رسمیت شناختن یا نشناختن توسط دولت ایران :
زبان قومى‏ :  زبان قومى موجب (وحدت قومى - احیاى اثار گذشته - همزبانى با قوم مشابه در کشور همسایه - بیان فرهنگ ملى با زبان قومى‏ ) میگردد.
لباس محلى‏   : موجب  ( تنوع لباس و رنگ مناسب محیط جغرافیایى و آب و هوا - احیاى آثار گذشته - تشابه قومى با قوم مشابه در کشور همسایه - بازشناسى اقوام از یکدیگر) میگردد. و در صورتی که به رسمیت شناخته نشود موجب آسیب احساس غربت اقوام در جمع فارس ها می گردد.
اقتصاد محلى  :   فرصت‏    رشد اقتصادى رافع معضلات قومى و کاهش تنش‏هاى قومى مى‏گردد - موجب مدل و الگو شدن براى قوم مشابه در کشور همجوار مى‏گردد – موجب بالا رفتن رشد اقتصاد ملى و سرانه , کاهش تبعیض و گسترش عدالت میگردد.
ادیان و مذاهب‏ مختلف  :  فرصت‏    وجود پیروان دینى و مذهبى و رفتار مسالمت‏آمیز حکومت با آنان و الگویی  براى سایر کشورها مى‏شود - مى‏توانیم نمایندگانى از پیروان‏هاى دینى و مذهبى در مجامع عمومى آنان داشته باشیم.
اما    آسیب‏ های ناشب از  به رسمیت نشناختن آن باعث    تلقى دوگانگى دینى و مذهبى - تحریک بیگانگان - عدم همدلى - تفاوت مراسم و مناسبت‏ها میگردد.
علم و دانش‏ و آگاهى‏  :  موجب خودآگاهى و بیدارى قوم و تربیت نخبگان و  اداره امور قوم به دست نخبگان و رفع عقب‏ماندگى‏ها می گردد.
    آسیب‏ های ناشی از به رسمیت نشناختن آن باعث   تشکیل اجتماعات و راهپیمایى  ها , تولید و انتشار مطالب ضد وحدت ملى می گردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پست ویژه

خطر اجرای حکم قطع انگشتان دست هادی رستمی

 *هادی رستمی به اتفاق دو زندانی دیگر مهدی شرفیان و مهدی شاهیوند که به اتهام سرقت به قطع انگشتان دست راست محکوم شده اند با خطر اجرای حکمشان د...